گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » خوابهاواستخاره های مرشداعظم!
خوابهاواستخاره های مرشداعظم!

خوابهاواستخاره های مرشداعظم!

بعضی اوقات برخی ازعلاقه مندان سوال میکنند که ما بالاخره از خط و مشی این مرشد عزیزی که در خانقاه دارالامان شریف به مراقبه نشسته است سردرنیاوردیم بنده بدون آنکه ازحضرت مرشد جویای حال شویم وبدانیم که حال مرشدعزیزما چگونه وچیست با توسل به یک استخاره مختصرنظرخود را بیان میدارم  وآن اینکه دیدیم ومی بینیم که چگونه یخه ای بزرگترین پهلوانان عالم را اعتیاد بر مصرف و نرخ های بلند اشیای لوکس و موترهای مدل جدید ، قصرهای مجلل به زانو در آورده اند. لابد ملتفت هستید که در نظام های کنونی حاکم برجهان بویژه آنچه که بر افغانستان خود ما صاحبان بی مروت وقدرتمندان زورگو یا همان گرگانی که بخاطر مکیدن خون زنان و کودکان این سرزمین  از وادیی گرگها با شکم های گرسنه  و تنه های چاق سرازیر شده اند  وبرعصای شائعات و مسموعات اعمال قدرت میکنند ، بعید میدانیم که حتی موشهای صحرا نیزبراین حکایات موهوم  وچنین روایات  ضعیف دهن به خنده نگشایند.ازگذشته نیز قاعده براین بوده که  وقتی شخص حضوربا وجود نازنین اش در امری یا مسأله ای تشریف و سهم فزیکی  نداشته باشند مسؤلیت هیچ عمل کسی یا کسان دیگر را نه می پذیرند و این را  اصول اخلاقی خود به عنوان مرشد مهترلامی می دانند .

 

از همین رو حضرت مرشد نشست میان طالبان و نیروهای سیاسی افغانی در مسکو را یک کمپائن انتخاباتی و اشتراک چهره های بی صلاحیت  میخواند اما  وقتی به یاد می آورد که هیأتی نیز به اشتراک داماد ان شریف بیت شریف  و فرزند دلبند اش  حبیب جان آغا که می خواهد وی را با رموز استخباراتی و ” سیأ ” سی  زعامت یک  حزب و جنبش آشنا سازد در همین به فرمائیش از دهن مبارک اش بیرون می شود که برای ما گفته شده بود!!! که زمینه یک ملاقات خصوصی با هیأتی از طالبان را مساعد میسازند هیأت ما نیز در آن اجلاس شرکت نموده بود و به همان هدف نیز نائل آمدیم ،

اما این که این نوع اظهارات تا چه حد بر آنچه که در ابتدائی تبصره ای مبنی برکمپائنی  خواندن آن نشست و بی صلاحیت نامیدن  اشتراک کننده گان آن و یا هم اصلأ چرا برای حضرت مرشد اهمیت داشت که مرتبه ای با هیأت طالبان در حواشی اجلاس مسکو ملاقات کنند و یا اینکه در  این نشست اصلأ دامادان بیت شریف و حبیب جان آغا توفیق حاصل نکرد تا با هیأت اعزامی طالبان در مسکو ببینند و غالبأ داستان چنین ملاقات  شبیه با حکایتی است که میگویند شخصی به دوستانش گفت حتمأ فلان فیلم سینمائی را ببینند چون من در فیلم بازی کرده ام . یکی ازحاضران گفت آقای محترم ! ما آن فیلم را از سر تا پا دیده ایم ولی اثری از شما نبود !  آن مرد با عصبانیت و تندی جواب داد : چرا آنجا که هنر پیشه اول فیلم میخواهد از یک بلندی بپرد من هم بودم ، دوست اش پرسید شما کجابودید که دیده نه می شدید ؟ آن مرد باز هم با جدیت گفت : درپشت صحنه در یک گوشه ای ایستاده بودم که کارگردان به پشت شانه ام محکم زد و گفت : برو بچه اینجارا خالی کن که ما فیلم برداری میکنیم !!!

جالب ترین بخش گفتگوهای مرشد عزیز که عمومأ برمتلک گویی ها ی “سیأ “سی وداستان های  الف لیلا   استوار اند آنگاه بوده که وقتی ژورنالیست  محترم از ایشان می پرسند : شما حکومت رئیس جمهور غنی را حکومت دست نشانده خواندید درست است ؟ جناب مرشد می فرمایند که شما بغیر ازاین چه نام برایش می دهید ؟ ژورنالیست محترم در جواب می گویند که خوب من یک خبرنگار هستم نه میتوانم که قضاوت کنم اما شما به عنوان یک گروهی که از یک حکومت دست نشانده پول می گیرید چه میخواهید شما را خطاب کنند ؟ حضرت مرشد آه عمیقی را می کشد و می فرمایند که ما ازین دولت فقط معاش دوصدوسی نفر که این های را باید در دولت توظیف می کردند نه اینکه فقط آنها را معاش بدهند ! از همه لشکر بزرگی از کدرهای حزب اسلامی فقط برای دوصدو سی نفر دولت معاش می دهد ! وسه صد نفر هم برای محافظین معاش می پردازد  ! من نه می فهمم که چه کسی ازین بر من منت میگذارد و یاهم مراملامت میکند !پول شخصی کسی نیست این امانت مردم است !! خبرنگارتوضیح میدهد که پول امریکا ست !حضرت مرشد چنانچه مشاهده می فرمائید با وارخطائی ادامه میدهد که به ده ها هزار و صدها هزار نیروهای امنیتی و مأمورین دولت می گیرند این قابل اعتراض است میتوانیم که بگوئیم که چون دولت معاش میدهند به این خاطر باید پاسخ اش را بگویند!!؟ واقعأ که مرشد تشریف دارید ! با این تحلیل ومنطق صد درصد …..!

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا