گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » کرسمس و بابه نوروز خان !
کرسمس و بابه نوروز خان !

کرسمس و بابه نوروز خان !

از فرق قاق تاشصت پای کچلِ بابه نوروز، یک تنه ژولیده و پشم آلود شده بود. چشمان اَوچُلُقش از لای مو های خزان زده و اَبروان درهم و برهم اش بَل می زدند. بالاپوش فقر بر تن، بوت های پاره پاره مُرادخانی مانندِ رفاه، به پا داشت. خُورجینک فرسوده بر دوش، عصای امید بر دست، لُولان و غلطان درکوچه زمان روان بود که با آشنای قدیمی اش بابه نو یل دفعتاً پوز به پوز شد. بعد از احوالپرسی بابه نویل پرسید:- نوروز خان! چرا سَر و زِیرات پشم آلود شده، نه که در انبار  پشم کدام پشم فروش افتادی؟- نه خیر… درلای پشم های امیرالپُشت خود فروش، بند ماندیم. راستی بابه نویل! در چهره ودکایی تو چرا مثل مردان لاتری برآمده  سرور و شادی موج می زند؟ حتی از خوشحالی؛ مثل دختران واسوخت، جمپک زده روان هستی؟- نوروز خان! می روم لباس جدیدم به سایز ۲۰۲۴ را پوشیده در محفل کریسمس که توسط خاله ویسترین کلچر، در سالون زنده گی برگذار می شود، تحفه ببرم. پیشانوی چملک نوروز خان، ترش شد به یکباره گی انگشت سبز تحول به دیوار واقعیت فرو برده گفت: افسوس که هنوز هم هوشیار نشدی، بیا از سوراخ واقعیت به تاریخ چتل خاله خیل نگاه کن آیا در قلمرو شان کدام تمدن چاق یا کلچر چَرب می بینی؟ در این جا تمدن به صد ها مرض مبتلا شده و درحال فرار است وکلچر هم در بدر به غیر از سینه لرزانی و سُرین جنبانی؟ آنهم با چرس و ویسکی چیزی دیگر مشاهده نمی شود …نوروز خان ادامه داد: برعلاوه دو فرزند نامشروع خاله ویسترین به نام های خرس قطبی و ببرکاغذی که خوشبختانه خرس قطبی در حادثه تصادم با جهاد، نابود شد. توجه کردی که آنها تا حال چه فاجعه های خونچکانی را با چُور و چَپو، سالها بر مردم روا داشته اند؟ از همه بد تر روسپی خواصی، حیله گری و شلیته خویی خاله ویسترین. بابه نویل جدی شده گفت: حرف هایت را سنجیده بگو، کدام روسپی خواصی؟ نوروز خان به قهر صدا زد: آهای بابه نویل! مانند زن های بی راه که دو چادری دارند یکی به مهمانی و دیگری به لنده بازی، خاله ویسترین نیز دو چهره دارد: یکی چهره دیمکراسی نوازی و دیگری بشر سواری؛ اما اما اما بد تر  از همه اگر از گذشته ها سرخم بگذریم، در سالهای اخیر خاله ویسترین کلچر، یک تکه حرامی زای بوده؛ مثلا: وقتی خاله درکاباره خوابید، زلنسکی زایید و زمانی که در مدرسه خوابید، ملا جاهل زایید. با آنهم نه شرمید. هنگامی که در طویله خوابید، اشرف غنی زایید و زمانی که با قصاب سیای چرسی جور شد، نتانیاهو زایید و چند کله حرامی دیگر …بابه! بی جا خوشی نکن. پیش خاله ویسترین خیل کريسمس ارزش ندارد. آنها از کريسمس محافل سَر نافی و زیرنافی می سازند. بابه نویل پس ازکشیدن آه  تلخ اجتماعی؛ گفت: راست و بجا فرمودی؛ اما نزد مردم باید بروم  نوروز خان آهسته گفت: این قسم که هست من هم می روم. خدا مهربان است که از زمستان سرد و یخبندان سیاسی در امارت الپشم والکیبل، جان سالم ببرم و بتوانم خورجینک هفت میوه وحدت را به بهار قیام برسانم. تو هم نویل آغا برو  وبه مردم آن جا مژده بده که نسیم بهار نظم نوین، در جهان در حال وزیدن است، آماده شوید ودرکریسمس پیش رو، به جای سُرین شورانی و پیک جنگی، پیک عقل بجنگانند وخُم تفکر بشورانند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا