گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » پشت پرده قرارداد سینماپارک !
پشت پرده قرارداد سینماپارک !

پشت پرده قرارداد سینماپارک !

درحالیکه از زمین و هوا وطئه می بارد ، ملت افغانستان را همچون هفتاد ودوتن در شب عاشورا محاصره کرده اند ، آب راستی و ایمان را بروی مردم جنگزده افغانستان بسته اند وباران تیر را گشوده اند و در این  میان « ما » و اگر نه « بسیاری » از ما چنان آسوده خفته ایم که مگر شیپور مصنوعی و هیاهوی مافیائی بیدار مان کند . هر بار که آتش معرکه داخلی زبانه میکشد و هرگروهی از دزدان و قاتلان امادگی یک رجز خوانی میگرفت  ناگهان صدای مهیبی از بلدوزر و تانک همراه با آدمک های معذور و منفوری  شنیده شد که با بیل وکُلنگ تهداب های یک خانه قدیم را از بیخ و بن ویران میکنند .!هنوز هیچکسی با هیچ انگیزه ای نه میدانیستند و شاید تا اکنون نیز که نظام مبارکه  اقتصادی بازار آزاد را برای ایجاد یک تمدن جدید برسر خرابه های متعفن جنگ و جنایت در افغانستان می شمارند نه میدانند که انگیزه اصلی این ویرانی در چیست و چرا شهردارکابل جناب آقای مد داؤد خان سلطانزوی که از آنسوی آبها اجلال نزول فرموده است دست به چنین کارزحمت آفرین  میزند ؟  

داشتیم در همین حول وحوش فکرمیکردیم که انگیزه ویرانی این آشیانه خاطره های یک نسل رادریابیم ناگهان پرانتیزی بازشد وپیام تسلیت گونه ای از نشانی امرالله صالح معاون اول مافیای شریف ارگ از بسیاری بنگاه های نشراتی استماع گردید که درآن تسلیت نامه  آمده بود: درجایی سینمای پارک سالون عروسی ساخته نخواهد شد،بلند منزل ساخته نخواهد شد،به کدام تجار پاک یاناپاک به فروش نخواهدرسید .خوشبختانه بعدأ که حضرت مدداؤد خان سلطانزوی در یک مصاحبه نسبتأ طویلی با رادیو تلویزیون ملی افغانستان در برابرسوالات شاه پور بختیار یکی ازجوانان رشید عرصه مطبوعات وژورنالیزم برفرمائیشات جناب معاون صاحب اول صحه میگذاشت پس ازآنکه ازاقدام دیکتاتورانه اش که با شجاعت بی نظیر مافیائی نزد عام وخاص بیان کرد ، آقای سلطان زوی براین پرسش آقای بختیار که گفتند ، لازم است پرسش را از اینجا آغاز کنیم که در همین چند روز در باره انهدام سینمای پارک جنجال ها و صدا های فروانی بلند شده است ، علی الرغم این  تمامی انتقادات چرا وچگونه ویران شد ؟ آقای سلطانزوی شهردار کابل با این مقدمه آغاز کرد :نخست باید بگوئیم تممی کسانی که در این مورد انتقادات دارند نسبت به همه شان خودم از این سینما خاطراتی دارم شخصأ !اینکه سینما یک قسمتی از پارک شهرنو و یک تعمیر بود شاید بسیاری از مردم در آن خاطره داشته باشند ام نود ونه درصد مردمی که از آن خاطره دارند در افغانستان زندگی نه میکنند همه شان در خارج اند و ما به تمامی خاطرات آنها احترام داریم اما برای حفظ ونگهداریی خاطرات گذشته نه میتوانیم که کدام تراژیدیی خلق کنیم …

وقتی آقای بختیار از آقای سلطانزوی  پرسیدند که یکی خاطرات است و آیا این از جمله آبدات تاریخی شمرده می شد ؟ آقای سلطانزوی با اطمینان گفت : که نه آبده تاریخی نیست ، یک تعمیر کهنه بود ، خامه بود وحتی بعد ازینکه تخریب اش شروع شد دیدیم که حتی سمینت هم استفاده نه شده بود و چونه باخشت ! مهمتر ازین باید توضیح بدهم که این تعمیر شکست کرده بود و اگر ما بخاطر حفظ خاطرات شرین گذشته تراژدی خلق میکنیم در آئنده باز در او وقت هم شاروالی کابل مسؤل شمرده می شد ،حکومت افغانستان مسؤل شمرده می شد که چرا پیشگیرانه حرکت نکردند ؟ واین تعمیر را گذاشتند که سبب تراژیدی شود ؟ ما تعمیر را بعد ازینکه انجنیران معائینه کردند ، بعد ازنکه تصمیم گرفته شد معائینه تخنیکی شد ، تمامی ابعاد ازین سنجیده شد دیدیم که واقعأ یک تراژیدی درحال ؤقوع است امکان دارد که یک زلزله در این شهر زلزله ها شکست از این سبب شود که ده ها وصد ها نفر خدانخواسته حیات خود را از دست بدهد ما مجبور بودیم

که این کار را بکنیم در یک شهر حرکات پیشگیرانه سبب میشود که از ترژیدی ها جلوگیری شود در عین حال هدف این تعمیر این بود که در زمانش منحیث سینمأ فلم نشان داده شود مامخواهیم که یک اینرا یک چیز بزرگتر ازین ساخته شود که در آن گردهم آئی های اجتماعی امکان پذیر باشد وضروریات قرن بیست ویک وبعدی شهر و همین منطقه شهری البته این به کل شهر کابل ساخته هم نه شده بود ، این برای شهر نو ساخته شده بود ؛ پارک از نام اش هویدا است که به پارک شهر نو گفته میشود و این تأسیسات شهر نو هم برای شهر نو ویا شهری که در آن وقت نفوس اش شاید .وقتی آقای شاه پور بختیار ازایشان می پرسند که : تأسیساتی نوی که ساخته خواهد شد آیا سینما هم جز شان است یا خیر ؟ پیلوت  سلطان زوی شهردار محترم کابل در جواب می گویند :

یک تحلیل دموگرافیک یا نفوس صورت میگیرد در منطقه پارک شهر نو که امروز چه ضروریاتی داریم ؟ ضروریات ما آنجا تنها سینما نیست ما یک مرکز اجتماعی تجمع مردم ضرورت داریم که بنام کنونشن هال  Convention Haal که برای همین منطقه تکافو بکند در عین زمان یک مرکزی که درآنجا خانم ها وفامیل ها رفت وآمد کرده بتوانند !کتابخانه باید در آن باشد ، همین فاتحه خانه های زنانه که خداوند غم را دور داشته باشد میخواهیم در همین تعمیر کلان گنجانیده شود یک بخش اش ؛ وپارک را سمت وسو بدهیم ، فعلأ پارک سردر گم است و پارکیست که نقشه پارکی از او بکلی به تحلیل رسیده وباید درست از سر دیده شود ، تعمیر های که درعقب آن قرار دارند کلش کهنه شده همه آنها را یکجا میکنیم یک چیز منظمی که در آنجا تمامی پیش بینی ها حتی تیاتر سرباز در آنجا پیش بینی شده است !!! اما خلبان سلطانزوی شهردار محترم کابل بلادرنگ به این پرسش محترم شاه پور بختیار که آیا برای این کار بزرگ بودجه هم در نظر گرفته شده است یا خیر تنها بروی کاغذ است مواجه گردید که ایشان در مطابقت با قواعد بازار آزاد اقتصادی مافیائی چنین پاسخ داد :

شاروالی کابل بودجه انکشافی دارد و ما را درک کردیم ، دونر ها همراه ما در بودجه کمک میکنند در بودجه انکشافی ما !واگر یک پلان خوبی که او اجتماع محور باشد و مردم محور ؛ طراحی شود که ما سر ازاو کار میکنیم طرح شده و طرح ابتدائی اش وجود دارد هدف طرح ابتدائی این است که در آن چه گنجانیده شود ؟ در این جا مرکز اجتماعی ، مرکز فرهنگی ، یک تیاتر در داخل و یک تیاتر در خارج ، وملحقات دیگرش ! درعین زمان شاروالی کابل یک اداره خود کفایست که خودش بتواند بودجه اش را تهیه کند ، ما چیزی میکنیم که ضورت خدماتی و آئنده شاروالی هم در آنجا مرفوع باشد ، …. وقتی شاه پور بختیار ژورنالیست ورزیده افغان به جناب خلبان سلطانزوی شهردار کابل از یادداشت های ظریف امینیار یکتین از مشاوران اسبق  ریاست جمهوی افغانستان و عضو کمیته عالی تدارکات یاد دآوری نمود و گفتند که :۴۶ مکان را در کابل برای PPP با تاجران سیاسی تحت یک میکانیسم غیر شفاف آماده کرده اند که شامل سیلوی مرکزی، هوتل سپین زر، دو انستیتوت تخنیکی، سینمای پارک، سینمای آریوب، کابل ننداری، یک بخش چمن حضوری، ساحه سرک چهل متره یا سرک میدان هوایی است. این قراردادها که ارزش چند میلیارد دالر را دارد به گروهای مشخص (Special Interest Groups) داده می شود و قبلاً در این مورد معامله صورت گرفته است و در تمام آن فساد وجود دارد. من اسناد کافی جمع آوری کرده ام و منتظر اسناد دیگر در این مورد هستم. ملت باید آگاه باشد و در مورد شفافیت این قراردادها بپرسد.  آقای شاروال نه تنها این یادداشت آقای آمینیار از مشاوران اسبق  ریاست جمهوی افغانستان و عضو کمیته عالی تدارکات را نه تنها رد نه میکند که هرگز نه میتواند بلکه در باره نوشته این مشاور اسبق چنین می فرمایند : بالکل درست است ! وقتی من به شاروالی آمدم من کشف کردم که این پروسه جریان دارد وهمان شخصی که در رأس این اداره قرار دارد در تبانی با یکتعداد ….

آقای شاه پور بختیار مجددأ از ایشان می پرسند که آیا این چیزهای که در این یادداشت نوشته شده واقیعت است ؟ آقای سلطانزوی با زبان گنگ می فرمایند که بلی یک حصه اش واقیقت دارد مگر عملی نه شده !! قراراداد شده بود من متوقف ساختم اش !برای اینکه من فهمیدم همین شخص که می خواست در تبانی با یکتعداد آراکین بلند رتبه شاروالی که اکنون در شاروالی نیستند اینها همصنفی ها و رفیقها بودند این موضوع را کشف کردیم که در مندوی که مندوی را یاد اش رفته در مندوی هم جایداد شاروالی است که در تبانی میخواستند همین کار را بکنند برای تمامی جایداد های شاروالی یک پلان ساخته بودند و قتی که من آمدم و این را که مطالعه کردم دیدم که این بویی بد می دهد ؛وآن آدم هم بسیار شله بود که باید زود پیش برود یکتعداد را آوردند به ملاقات ها به من و در تالار شاروالی نشستند و بازار های سرخ وسبز را نشان دادند که بیلیون ها دالر است و دیگه ودیگه …بالاخره من فهمیدم که این گپ درست نیست اورا متوقف ساختیم جایداد های شاروالی را ما مطالعه میکنیم و هرجایداد شاروالی از خود خصوصیت معین دارد و در مناطق خاص قرار دارند . هیچ جایداد شاروالی بدون یک مزائیده ای شفافی که در آن رقابت آزاد وجود نداشته باشد به هیچکس داده نخواهد شد ….

واقیعت این است که نگاه عمومی و بینیش اصلی نسبت به هرگونه تحولات و دیگر گونی نکته محوری میباشد که نباید به هیچ وجه آنرا به فراموشی سپرد ، نگاه کنید به اظهارات آقای سلطانزوی شهردار محترم کابل که وقتی از عدالت و شفافیت و رقابت سخن می فرمائید مسأله نگاه به معضله را کاملأ نادیده میگیرد و می فرمایند که «…..جایداد های شاروالی را ما مطالعه میکنیم و هرجایداد شاروالی از خود خصوصیت معین دارد و در مناطق خاص قرار دارند . هیچ جایداد شاروالی بدون یک مزائیده ای شفافی که در آن رقابت آزاد وجود نداشته باشد به هیچکس داده نخواهد شد ….» با احترام به مقام انسانی جناب سلطانزوی  باید به عرض رساند که بدون هرگونه تردید  وشبهه ای آنچه را که به عزم و نیت ارائیه اطمینان  به توده ها ی فقیروجنگزده افغانستان از زبان  آقای سلطان زوی شنیده می شود علمای اقتصاد آنراالفبای هنربازار یابی درجوامعی میدانند که باقواعد اقتصاد مافیائی مدیریت میگردند!بدون شک جبهه گیری ها و شعار های مدیریتی  حضرت داؤد خان  سلطانزوی به مردم فقیر افغانستان بویژه شهریان عزیز کابل نیز از همین جنس به حساب می آیند . البته نباید فراموش کرد که در نگاه مادی و اقتصادی به نیاز های انسان در زندگی بشر بویژه آنگاه که آموزش بازاریابی  و کسب تجربه عملی در این حوزه شرط استخدام است طنز آمیز ترین بخش این سناریوآنجا و آنگاه ست که وقتی جناب سلطان زوی شهردار کابل حین بیان فضائل و حسنات جایداد ها و ملکیت های شاروالی کابل همچون دلالان مندویی شهر  میگوید که « …جایداد های شاروالی را ما مطالعه میکنیم و هرجایداد شاروالی از خود خصوصیت معین دارد و در مناطق خاص قرار دارند …» آدم را به یاد دلالان و پادوهای می اندازد که دربدل چند قِرآن و دیناری که ازبابت دلالی بدست می آورند ،بصورت مبالغه آمیز به تعریف و تمجید مواشی مورد نظر می پردازند . ! چنانچه همه میدانیم با به‌وجود آمدن بحران‌های اقتصادی جدید به‌خصوص به‌واسطه بیماریی مهلک کرونا در سرتاسر جهان علامت سؤالی جدی را در مورد عمیق‌تر شدن فاصله طبقاتی پیش روی جامعه‌شناسان و همه روشنفکران دینی و سکولار  قرار داده است. طبیعی است که زالوصفتان و مفتخواران وابسته با مافیای حاکم در افغانستان اقتصاد بازار آزاد با گفتمان مافیائی و حذف لوازم یک بازار عادلانه آزاد که وجود رقابت میان عرضه کننده گان با نگاه مهربانانه و مشفقانه به زندگی و انسان در سیطره ای حاکمیت قانون عدالت محور و بلند بردن سطح آگاهی وخرد همه شهروندان و توده های فقیرجامعه ازسوی نهاد دولتی که با رأی آزاد مردم برگزیده شده باشد به عنوان بستر رسیدن به ثروت های بکارمی برند با دریغ وتأسف که بنیاد های این سیستم فرسوده  از دیر بدینسو ویا دست کم ازتدویر نخستین  کنفرانس تاریخی  بن نهاده شده اند  .سرنجام همانگونه که در انطباق با قانون اساسی افغانستان و بـــا درج محتویات  منــدرج در مادۀ دهم آن که  «  دولت،‌ سرمایه گزاریها و تشبثات خصوصی را مبتنی بر نظام اقتصاد بازار، مطابق به احکام قانون،‌ تشویق، حمایت ومصونیت آن هارا تضمین می نماید.» درپرتو احکام این ماده قانون  تمامی شهروندان افغانستان بویژه مردم شریف ولایت پنجشیردست به کارشدند ویکی ازجوانان  زحمتکش آن دیار سلحشور بنام  توکل شاه احمد یار فرزند حاجی شاه بدل خان مسکونه ولایت پنجشیر در همدستی ومشورت با امرالله خان صالح که ایشان نیز در ولایت پنجشیر متولد گردیده است  وبه قول یکی از دوستان عزیزما امر الله خان  صالح فرزند ولی محمد نواسه مولوی نادر خان شهید  که یکتن از علمای چیره دست و مدرس مدبر و مبلغ فصیح الزبان منطقه بود  مولوی نادر خان مولوی عبدالقدیر مولوی وزیر محمد مولوی محمد لقا مولوی محمد هاشم اینها علمای جید افغانستان خصوصن از پنجشیر بودند  به ایجاد وبنیانگذاریی شرکت نفتی موسوم به احمد یارگروپ اقدام نمودند.که بااستفاده فروان از نفوذ وحضورعملی امرالله خان صالح از بنیانگذاران و یکی از بزرگترین سهم داران شرکت احمد یار متذکره دردولتهای  پس از” بن “برهبریی حامد کرزی رئیس حکومات های موقت ودولت جمهوری اسلامی افغانستان همچنان درحکومت وحدت ملی افغانستان  برهبریی محمد اشرف غنی وعبدالله عبدالله ایضأ در دولت آخیربرهبریی محمداشرف غنی وعبدالله عبدالله که در سمت های مهم امنیتی و استخباراتی حضور عملی داشتو اکنون نیز علاوه بر تأسیس شرکت نفتی موسوم به احمدیار گروپ در بسیاری از مراکز علمی وفرهنگی مانند دانشگاه خصوصی افغانستان که به مدیریت آقای فرامرزتمنا داماد خانم حواعلم نورستانی رهبری میگردد سهم اقتصادی دارد.گزارشهای نیزوجود داردکه آقای امرالله صالح باخرید تعداد زیادی ازاسهام شرک بزرگ نفتی غضنفر گروپ ازسهم قابل ملاحظه مالی بهره مند است.لهذا توکل شاه احمدیارمالک شرکت نفتی احمد یارگروپ توانیست که بااستفاده ازاینگونه بینیش وسهم عملی اقتصادی امرالله خان صالحو دیگر مناسبات اش در امارات متحده عربی نخست با شرکت سهامی زنده یاد یوسف غضنفر مالک شرکت نفت وگاز غضنفر گروپ همچنان با حاجی عبدالرحمن الکوزی  بنیانگذار شرکت تجارتی الکوزی که از سهامداران بزرگ شرکت نفت گاز خطیب العالمی که گفته میشود یکی از برادران  خانم رولا سعد غنی ازسهامداران و بنیانگذاران این شرکت جهانی است ارتباط قائیم نمود وبدینوسیله مؤلفه تعلقات خانواده گی به  منافع مشترک مادی تغییر یافت و حضور در نهاد های دولتی  نیز با قطع پیوند  ارزشهای مدرن  با دوره سنت که اصل خانواده به عنوان وسیله وهویت روح و هدف اصلی  زندگی انسان  را تشکیل میداد با رشته های از مادیت ومنافع مادی تعبیر وتفسیروتعبییرگردید،درچنین شرائط است که آقای امرالله خان صالح به عنوان معاون اول رئیس جمهور درانطباق با ماده ء دهم قانون اساسی افغانستان که : «  دولت،‌ سرمایه گزاریها و تشبثات خصوصی را مبتنی بر نظام اقتصاد بازار، مطابق به احکام قانون،‌ تشویق، حمایت ومصونیت آن هارا تضمین می نماید.»حق میدهد تا به عنوان یکی از شرکا و سهمداران  مورد اعتماد حوزه اقتصادی در جایگاه معاون اول ریاست جمهوری افغانستان مورد نظارت و مراقبت قرار دهد . لهذا آقای امرالله صالح از مقام ریاست جمهوری افغانستان به تأسیس شرکت نفتی احمد یارگروپ و سرمایه گذاری در دیگر نهاد های تعلیمی تا مرز یک پولیس ناحیه شهر تنزل کند . اینجاست که چند ماه قبل از انهدام سینمای تاریخی پارک کابل که بدون مشوره با متخصصان حوزه مهندسی و سینماگران و فعالان جامعه مدنی وقتی قرار داد فروش جایداد های شاروالی کابل با Special Interest Groups یا گروه های علاقه مندان ویژه از طریق برخی از تاجران سیاسی که در یادداشت آقای ظریف امینیار مشاور پیشین اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان زیرعنوان PPP تذکر داده شده است و شما قبلأ آنرا بصورت مستند و با اعتراف جناب سلطانزوی شهردار محترم کابل مشاهده نمودید ،به اقتضای مزاج آتشین امرالله صالح دریک سپیده دم صبح وقتی چشم اش به قرارداد PPP که میان شرکت های خصوصی وشهرداریی کابل مبنی برفروش جایداد های شاروالی افتاد که درآن ازسینمای بسیار تاریخی موسوم به کابل ننداری نیز درملکیت شرکت نفتی احمد یارگروپ به چشم میخورد بلادرنگ در بخشی از صورت جلسه مورخ ۱۵ نومبر ۲۰۲۰ که معمولأ پس از ختم جلسه برای نخستین بار از طریق صفحه فیس بک اش رسانه ای  همیشه در دسترس مقامات و کاربران نوشت : به نظر شما کابل ننداری که سالهاست بی کاره و باطل مانده است چه شود؟ امیدوارم پیش قضاوت نکنید و با خونسردی نظر بدهید. ما در نظرداریم به اساس نظریات شما کابل ننداری را از حالت کنونی اش بیرون سازیم. اما هیچکسی ندانیست در حالیکه  هنوز دود سیاهی از خاکستر سینمای تاریخی پارک بلند میشود چرا وبا کدامین انگیزه وهدف جناب امرالله خان صالح در باره کابل ننداری که گویا حالت کنونی اش مورد پذیرش معاون صاحب نیست از شهریان کابل نظر خواهی میکند ؟ سوال اینجاست که فرض کنیم وضعیت کنونی و حالت ناگوار کابل ننداری مورد قبول معاون صاحب امرالله خان با ضافه حواریون و اذناب اش نیست آیا وقتی سینمای پارک را منهدم می ساختند به فریاد های نخبه گان و شهریان کابل اندکترین وقعی گذشته شد ؟ یا اینکه کابل ننداری نیز از جمله جایداد های بوده که سهم شرکت نفتی احمد یارگروپ رسیده است و اینبار نیز به نظر و فریاد و ناله های هیچکسی توجه نخواهد شد و این بار نیز زود یا دیر کابل ننداری  که از یادگار های فرهنگی و تمدنی مردم وکشور ما محسوب میشود با سرعت بینظیری منهدم خواهد شد .           

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا