گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » مرگ حق است برای همسایه !
مرگ حق است برای همسایه !

مرگ حق است برای همسایه !

بعضی از خواننده گان عزیزی از ما که نزد شان چند پیراهنی را در بازار مکاره ء ” سیأ ” ست کهنه کرده ایم می پرسند که آخیر این ارقام متعلق به مبالغ و ثروت  اندوزیی حاکمان چهل سال تمام فاجعه را از کجا میدانید ؟ و گویا از قول شان مصاب به مرض وغرضی هستیم  ! واقیعت این است که به دلائیل روشن همه راههای درآمد عیاشی حاکمان و نیمه حاکمان را نه میدانیم و قرار هم نیست که از کیف وکان این طائیفه ای از تحقیرشده گان را اطلاع داشته باشیم ولی هیچگونه قصد اهانت حتی به دشمنان تابلودار انسان ، آزادی و میهن را نداریم چه رسد به کسانی که از تعامل سیاسی و گاهی اطلاعاتی در جبهات دو جناح مخالفان و زمامداران چهار دهه را که بیشتر شان روزگاری در رکاب آزاد مردان این سرزمین بودند مطلبی را برزبان و قلم آوریم که موجبات ناراحتی شانرا فراهم سازد .

متأسفانه برخی از این عزیزان هم سفر و هم سنگر ما که نتوانیستند در میدان بازی شطرنج کنونی که درسرزمین تاریخی ما افغانستان با شعبده بازی هاوچشم بندی های شعبده بازان ماهربا شیوه هاو تکنیک های مدرن استعماری ازعوارض این هیولای بدبختی نجات یابند .جای نهایت تأسف است که  شجره النسب این لبخند نمکین به بزرگان مافیای معروفی میرسد که هر هفته یکبار و دوبار در محضر رسانه ها حضور پیدا میکنند و در باره فضائیل من وسلوای استخباراتی ارشاداتی می فرمایند . جای تعجب آنجاست که درچنین معامله استخباراتی که در ادبیات عامیانه آنراجاسوسی به دشمن می خوانند  نه تنهامزدوران  وابسته آنراعیب وخیانت به میهن  نه میدانند بلکه تمامی آزادی خواهان و عدالت طلبان سلحشوری را که در روزگار نه چندان دور قهرمانان میهن محسوب می شدند ساده لوح و فاقد درایت خطاب میکنند  .درچنین وضعیت تاروتاریک این روزگار است که آب ما با  شاه غلام عبدالله عبدالله  و دیگر آخند زاده های عزیز مافیائی قدرت  در یک جوی  نه میرود . ومیگوئیم که  حیف عمر شریف بزرگان میهن وتاریخ ما  که صرف تربیت این زبان بسته کردند « تلمیذ بی ارادت » که شیخ اجل می فرماید « عاشق بی زر است » یکیش همین عبدالله عبدالله ماست . زمین شوره ذهن ومشاعرش سنبل برنه می آورد و ما بیخود و بی جهت تخم عمل آمَل درآن ضائع گردانیدیم حیف و صدحیف !  چنانچه ددر یک روز تابستانی کابل سرزده وارد یک سالونی شده که در آن محفلی  به مناسبت و بهانه « تأمین آتش بس ودست یافتن به صلح » که از سوی کمیسیون حقوق بشر و نهاد سازمان ملل متحد برگزار شده بود شده خیال کرده افغانستان از ملکیت اجداد اش بوده است ووی ایضأ مخالفان مسلح به عنوان تنها وارثین این سرزمین میباشند و تازه از لطف شان است که با نفس نفیس اش  خود در ان به معامله میپردازند !
جالب است که ایشان در همین خطبه اش توصیه ای به طالبان داشت و گفت : من انشأالله بر این باوردارم که اگر طالبان خواسته باشند یقین کامل دارم که اگر آنها بخواهند از طریق جنگ مسلط شود بر  افغانستان این نا ممکن است وهرروزیکه اینها با تشدید جنگ بخواهند به این راه نزدیکترشوند این یک ضائیعه است و یک ضائیعه جبران ناپذیر برای ملت ومردم است وقتیکه یک فرصتی برای مذاکره وجود دارد و از این فرصت استفاده نشود و فکر شود که این مسأله به ادامه جنگ حل میشود این نادیده گرفتن تاریخ بسیار نزدیک افغانستان است ووضعیت وواقیعت های مردم افغانستان است که امروز افغانستان در یک وضعیت متفاوت قرار دارد .هرچند گفته میشود که درروزهای آغازین قبول منصب معمولأ آدم های حقیر از فوت وفن سخنرانی بویژه در محضر عام چندان اطلاعی ندارند اما جایی نگرانی نیست وقتی همین انسان های کهتر برای چند سالی برسفره ای رنگینی  از من وسلوای استخباراتی تناؤل گردند لزومأ  رهنمود های کافی ووافی می فرمایند
چنانچه همین شاه غلام  عبدالله عبدالله  که در معامله ها نام دارد آنگاه که دریکروز نسبتأ گرم تابستانی که راههای ورود جان کری وزیر خارجه امریکا و یان کوبیش نمائنده سازمان ملل در افغانستان را نظاره میکردند در خیمه گاه تاریخی لویه جرگه روی ستیژ رفت و در محضر مردم بینوای افغانستان شعار های سر داد که هیچگاه از دست اش پوره نبود
ایشان در همین سرکسی از آدم ها با جدیت فروان گفت : من به ملت عدالت پسند افغانستان این اطمینان را میدهم که نتیجه تقلب را نه می پذیریم ، نه یکروز نه دو روز نه یک هفته نه یک ماه ،!!! اما دیری نه گذشت که همین شاه غلام عبد الله خان که شجره السب اش را به آزادی خواهان و قهرمانان معرکه جهاد و استقلال پینه میزند با حضور در یک مجلس دیگری گفت : برای رئیس جمهور آئنده افغانستان روزهای خوش در بین مردم افغانستان و با فامیل شان و دربین جامعه سیاسی افغانستان آرزو دارم !!!این بدین معناست که ایشان بدون درک و شناخت ابتدائی  از نظام بازار آزاد سرمایه  بویژه با قرئت شبه لبرال معاصر که به تناسب شرائط هر کشور مانند شمشیرخونین عمل میکند وارد کارزار سیاسی در افغانستان شده است . هرچند جناب شان مسؤلیت تمامی جنایات فاحشی که در دوران حضورمقتدرانه جامعه جهانی در افغانستان مورد اجرأ قرار گرفت بدوش حامد کرزی مهره شناخته شده ای وابسته به مافیای حاکم می اندازد و دربخشی از همین خطبه سیاسی اش ضمن بیان عملکرد های وی می فرماید  : درحالیکه میدانم که جفای را که همین آقای کرزی به مردم افغانستان کرده در سیزده سال گذشته وفرصت تاریخی و طلائی مردم افغانستان را برباد داده در هیچ برهه ای از تاریخ افغانستان این گونه جفا به مردم افغانستان صورت نگرفته است .
هرچند برنامه به قدرت رسانیدن حامد کرزی در حکومت پس از طالبان یک برنامه ای از قبل طراحی شده تمامی شبکه های استخباراتی بود اما
زلمی خلیلزاد دیپلومات نامور افغان تبار امریکائی در یک گفتگوی ای که به مناسبت انتشار کتاب معروف اش بنام « فرستاده» از سوی شبکه تلویزیونی طلوع نیوز در کابل ترتیب داده شده بود در باره نقش همین عبدالله که دوره سیزده ساله کرزی را به دلیل ضائع ساختن بهترین فرصت ها میداند در پاسخ به سوال مجری برنامه از زلمی خلیلزاد پرسیده شد چگونه به این نتیجه رسیدید که باید حامد کرزی رئیس اداره موقت افغانستان شود ؟ چنین گفت : درصحبتی که جیمز دابنز James Dobbins آن وقت او نمائنده ای خاص بود سفرهای که به کشور های همسایه افغانستان داشت بخصوص با یک پروازی که با داکتر عبدالله داشت به اولین سفرش به افغانستان از ازبکستان که می آمد به کابل داکتر عبدالله برایش گفته بود یک پشتونی که ما میتوانیم کل ما با او کار کنیم آقای کرزی است من هم شخصأ برای اولین دفعه که شنیدم که آقای کرزی کسی است که امکان دارد رهبریت این حکومت را بگیرد راپوری بود که به قصر سفید آقای جیمز دابنز James Dobbins روان کرد ….اینکه چه زمانی این جمله ای معروف که مرگ حق است برای همسایه ! به فرهنگ وادبیات  ما وارد شده یاد ما وهیچ کسی دیگری نه می آید اما همین قدرش به یاد داریم که در یکی از روزهای خزانی که آنرا بهار عارفان نیز گفته اند در پاسخ به سوال مشارالیه عرض کردیم که این جمله زیبا ومملوازمفهوم و معنای بزرگی دارای دو مفهوم ثابت ولایتغییراست که عبارت از مرگ و همسایه میباشد اینکه در هرفرصتی به یاد یک دعوت گرو مصلح می آورد که هرآنچه را به دیگران توصیه می نمایند خود نیز برآن عمل کنند . البته و صد البته که این نسخه آموده شده در متونی از ادیان بویژه دین مبین اسلام نیز با صراحت بیان شده اند و می فرمائید : أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ . آیا مردم را به نیکى دعوت کرده وخودتان را فراموش مى‌نمایید؟ با اینکه شما کتاب (آسمانى) را مى‌خوانید، آیا هیچ فکروتعقل نمى‌کنید؟ در روایات آمده است: دانشمندى که دیگران را به بهشت دعوت کند، ولى خودش اهل جهنّم باشد، بزرگترین وسخت‌ترین حسرت‌ها را خواهد داشت. البته باید گفت که این وضعیت پیچیده دوگانه مصداق عملکرد های هردو جریان سیاسی در افغانستان است که برای خویش حق قائل اند تا بگویند که وضعیت افغانستان تغییر کرده و طالبان نباید از راه جنگ و خشونت مانند دهه نود به فکرکنترول بر قلمرو افغانستان باشند.این حرف درست است اما نه از زبان کسی و کسانی که برای سپری کردن زندگی مادی اسیر استحمار معاصر شده وبرای بقای قدرت پوشالی شان ازانجام هیچ نوع جنایت ابأ نه می ورزند.البه نباید فراموش کرد که ازلحاظ ماهیت مسأله بخاطررفع اعتیاد برزندگی روزمره غریزه فطریی خشونت از قوه به فعل در می آید و مرتکب بیشترین جنایات می شوند .
طوری که خواننده گان محترم استحضار دارند آخیرأ فیلم دردناک آتش سوزیی یکی از ساختمانهای ولسوالی اناردره ولایت فراه که بدون شک جنایت روشن و غیر قابل انکار است  در صفحات اجتماعی دست به دست می شود اما  واقیعت این است که در کشوربخون آغشته  ما افغانستان این نوع آتش سوزیها و حتی آدم کشی ها کار روزمره هر جنایتکار است اما وقتی این جنایت  با نعره های تکبیر که شعار های جنگجویان طالبان ودیگر مخالفان مذهبی دولت مافیائی  است و بصورت ابزاری از آن بهره برده میشود بصورت توجیه شده حساسیت های عمومی را بر می انگیزد . درحالیکه هردو جناح قدرت خواه دوروی یک سکه اند و آنانی نیز که دراین سوی خط بنام مدافعین از« جمهوریت » همه روزه مشغول اضمحلال ونابودیی مخالفان اند وبرنابودیی وریشه کن سازیی آن افتخار میکند .
سوال اساسی که مطرح است این است که آیا آقای عبدالله عبدالله میداند که خود نیز باید از درس های تلخ گذشته عبرت گیرد و یا این تنها طالبان است که باید برای شان خاطر نشان ساخت و بگویندکه وضعیت افغانستان تغییرکرده وطالبان نبایدازراه جنگ وخشونت مانند دهه نود به فکرکنترول بر قلمرو افغانستان باشند!؟  بدون شک که این طرف سکه  قدرت در افغانستان یا همان نگهبانان خشونت بنام مدافعین جمهوریت و میهن  هم نه می خواهند که دست از قدرت بردارند .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا