گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » تــو کار زمين را نکـــو ساختي؟ کــــه بــا آســمان نيز پرداخـــــتي ؟
تــو کار زمين را نکـــو ساختي؟  کــــه بــا آســمان نيز پرداخـــــتي ؟

تــو کار زمين را نکـــو ساختي؟ کــــه بــا آســمان نيز پرداخـــــتي ؟

شنیده بودیم که یکی از علمای بزرگ هنگام تدریس مباحث فقهی وقتی به بحث احکام چاه رسید مدتی تأخیر کرد . روزی که درس دوباره آغاز شد طلاب از وی سبب تأخیر را پرسیدند  گفت : چون میخواستم راجع به احکام چاه آب بحث کنم ترسیدم تحت تأثیر چاه آبی که در منزل خودم دارم قرار گیرم ومبادی نفسانی مالکیت آن چاه و جاذبه تعلقات ووابسته گیهایش باعث شود که حکم خدا را اندکی به سود خود تفسیر کنم به عبارت دیگر خوف آن داشتم که مبادا چاه آب هم در مبانی استنباط واصول علم اصول قرار گرفته ودر کیفیت استخراج و استنباط و اجتهاد تأثیر کند این است که قبل از شروع درس رفتم و آن چاه را پُر کردم تا با خیال راحت حق را بگوئیم .فرمائیشاتی را که قیرغزستان وتاجیکستان باید اختلافات خود را از راه های سیاسی حل کنند! خواندید و مطالعه نمودید جناب عبدالقهار بلخی سخنگویی وزارت خارجه طالبان  که با توجه به اسم مبارک شان غالبأ از توابع بلخ باستان خواهند بود در صفحه تویترش نوشته اند . البته ما مجازو مختاریم که بلا فاصله بپرسیم مگر شما که ( که امارت فخیمه اسلامی ) بوده باشد نه شخص عباس خان استانکزی ! که دربرابر اراده حاکم استخباراتی پشه ای بیش نیست اختلافات تانرا نه با کشور های همسایه بلکه با میلیون ها شهروند افغان که از هزاران سال بدین سو در جغرافیای بنام های گوناگونی مانند آریانا ، خراسان و بالاخره افغانستان بدون در نظر داشت قوم ، مذهب ، زبان و  نژاد و غیره مؤلفه های تمیز در راه حراست و نگهداری از این سرزمین متحمل قربانی های فروانی شده اند و پس از حاکمیت طالبان یا در داخل کشور محکوم به سکوت اند و یا هم به دیاربیگانه ها مجبور به ترک میهن شده اند اینگونه گفتگو ها ی سیاسی را که جناب عباس خان استانکزی در دیدار با آقای طلعت‌بیک، نمایندهٔ ویژهٔ رئیس جمهور قرغیزستان بیان داشته است  براه انداخته اند ؟ چنانچه در مقدمه پیرامون حکایت تدریس عالم فقه تذکر دادیم امارت طالبان در نخستین گام باید به قول عباس خان استانکزی براه انداختن گفتگوهای سیاسی  چاه خونین مشروعیت را پر کند  تا با دل آرام دیگران را نیز مشوره د هند . وصد البته که امروز افغانستان بیش از هر زمان دیگری دچار بحران عمیق مشروعیت شده است که پرکردن این  چاه مشروعیت از تک تک شهروندان گام های بلندی را می طلبد . باز هم صد البته که تلاش های جداگانه و فردی درعصری که استعمارجهانی ازدیر بدینسو با نسخه مجرب امتیازات مادی عمل میکند که با درد ودریغ جراثیم این بیماری مزمن اعتیاد بر قدرت که در آن نسخه مجرب امتیازات پیچانده شده است  اکثرأ در این فضای غبار آلود دالری و استخباراتی حرف اول رامیزند . نباید فراموش کرد  و همه کاره های هیچ کاره باید بدانند بدون آنکه یک جوهر ضروری و مؤلفه حیات اولیه بشر اگر به وجدان منتقد مبدل نه شده باشد اگر با انتقاد های پوشالی و مبدل ناشده به وجدان ملی ، منتقد هرقدر زور هم بزنند نه تأثیری میگذارند و نه خود به جایی میرسند . بهترین  نمونه اش مسأله تعلیم دختران از صنوف شش تا به صنوف دوازدهم  است که به شمول جناب عباس خان استانکزی به عنوان یک ضرورت ملی و حیاتی شناخته شده است

اما از آنجائیکه این مسأله در اجندای استعمارنوین  برای افغانستان بویژه در حاکمیت طالبان بر افغانستان گنجانیده شده علی الرغم تلاش های به ظاهر بزرگان و اکابر امارت طالبان منجمله شیر محمد عباس استانکزی  درولایات مرزی با پاکستان و دیگر مناطق نشانی شده با سپری شدن بیش از یکسال تمام مسدود مانده  اند . لهذا مسأله مشروعیت داخلی و مراجعه به تک تکی ازمردم درد دیده افغانستان اعم ازتاجیک ها،هزاره ها ، ازبک ها ،پشتونها ،سُنی ها و برادران اهل تشیع ، اهل هنود میهن دوست ما ، و دیگراقلیت های مذهبی یکی از ضرورتها و اساسات مشروعیت ملی را تشکیل میدهند که باید نخست در همین راستا گام های مؤثری برداشته شود و سپس به فکر دیگران شد . وبه قول علامه اقبال

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا