گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » میــراث حدیثــی سلفــی ها !
میــراث حدیثــی سلفــی ها !

میــراث حدیثــی سلفــی ها !

هیچ خردمندی این واقعیت را انکار نمی کند که سلفی ها توجه زیادی به حدیث دارند، ویگانه سرمایه ان ها که هرازگاهی ان را به رخ دیگران می کشند حدیث است وبا میزان ومعیار حدیث است که دیگران را سنجیده و رد ویا قبول می کنند.به همین لحاظ در گذشته ها این گروه را بنام “اهل حدیث واثر” می نامیدند، وپیروان این مکتب با کمال اعتماد تمام احادیثی را که در شرف وبزرگذاشت ومنزلت انعده که به احادیث رسول خدا توجه دارند را برخود وپیروان خود تطبیق می کردند؛

زیرا گذشتگان شان نیز چنین تصوری داشته وحاشا که ان ها بدون علم به رسول خدا چیزی را نسبت دهند که او علیه السلام انچیز را نگفته باشد.به همین لحاظ هرگاه ان ها این سخن رسول خدا را می خوانند که می فرماید:« خداوند تر و تازه نگهدارد شخصی را که گفتۀ مرا بشنود و آن را ازبر نموده همچنان که شنیده است به دیگران برساند، چون خیلی از کسانی که این سخنان را می شنوند از شنونده خوبتر و بهتر آن را به یاد و حافظه می سپارند»،

در ذیل این حدیث از ابوبکر بن عربی نقل می کنند که وی درتفسیر خود نوشته است که:«علمای حدیث گفته اند هرکسی که در طلب حدیث باشد خداوند در چهره او طراوت وشادابی می افریند؛ زیرا پیامبر فرموده است:« خداوند تر و تازه نگهدارد شخصی را که گفتۀ مرا بشنود» واین دعای انحضرت برای حاملان علم است ولابد که به فضل واحسان الهی ان برکت را در می یابند».در زمینه توصیف وتبجیل اهل حدیث سخنان زیادی گفته اند واشعار بلندی سروده اند وهرجایی که در فضل اهل علم در احادیث نبوی سخنی می رود ان را بر اهل حدیث تطبیق می کنند.از پیامبر روایت است که فرمود:« نزدیکترین مردم به من در روز قیامت (برای شفاعت) آنانی اند که از همه بیشتر بر من درود می فرستند» اهل حدیث در شرح این حدیث می گویند که دراین حدیث دلیل است بر اینکه نزدیکترین وبهترین مردم به رسول خدا در روز قیامت اهل حدیث اند؛« زیرا در امت اسلامی هیچ قومی بیشتر از این ها به رسول خدا صلاه وسلام نمی فرستند»، وده ها حدیث وروایت دیگر را ذکر می کنند که در باره فضیلت نقل حدیث وتوجه به ان از رسول خدا روایت شده است، وتمام این احادیث، اثار وروایت ها را می گویند که در باره اهل حدیث وارده شده اند اما یک حدیث را که در ان بگونه صریح از اهل حدیث یاد شده ان را به اهل حدیث تطبیق نمی کنند که در ان رسول خدا می فرماید:« درآخر زمان گروهی ظهور می کنند که جوان سال هستند. از نظر علمی سفیه و فاقد درایت هستند. سخنان بهترین مخلوق خدا را می گویند، قرآن را می خوانند، اما قرآن از گلوی آنها به پایین نمی رود.

روح اصلی سلفیت و وهابیت بر گتمان شرک آلود و خشونت زای استوار است که شنیدید و میبینید .!

همانگونه که تیر از کمان بیرون می رود آن ها هم از دین خارج می شوند، هرگاه این گروه را دیدید، با آنها بجنگید. کشتن آنها در روز قیامت نزد پروردگار موجب اجر و ثواب است».ما هیچگاهی خدمات وتلاش های خستگی ناپذیر سلفی ها در زمینه سنت وتدوین ووضع قواعد بر ان را انکار نمی کنیم اما غرور وخودبرتربینی وفخرفروشی ان ها نسبت به سائرامت را مورد انتقاد قرار می دهیم واین برتری جویی ان ها باعث شده تا از کالبد امت اسلامی جدا شده وگروه خاصی شوند وچنین تصور کنند که رسول خدا جز با ان ها با دیگران سخن نگفته ورحمت او هم تنها شامل حال ان ها است.به همین لحاظ سرمنشا انحراف در میراث سلفی، فرقه گرائی نفرت انگیز ان ها است وان ها را به گونه ای ساخته که فکر می کنند که تنها ان ها اهل حدیث اند ودیگر مسلمانان چنین نیستند ولو که در تمام زندگی پیرو راه ورسم رسول خدا به مفهوم قرانی ان باشند.زیرا در جهان بینی سلفی اهل حدیث دارای شروط خاصی اند وهرکس دران شروط با ان ها بود اهل حدیث به حساب می اید وکسی که دارای ان نبود حظ ونصیبی ازاجر وپاداش ندارد؛ زیرا پاداش راان ها توزیع می کنند!!شیخ سلفی ها ابن تیمیه بانگاه برتربینانه می نویسد:

سخنان بی پایه یکی از مدافعان تفکر تکفیری بنام عبدالرحمن فاتح که قصد دارد تابا اظهارات  غیر مستندخود ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب نجدی را تبرئیه کند .  

« سزاوارترین مردم به اینکه فرقه ناجیه باشند: اهل حدیث وسنت اند کسانی که جز از رسول خدا پیروی نمی کنند وجز برای او تعصب نمی ورزند».اهل حدیث به اساس منطق ابن تیمیه وتمام سلفی ها زبده وشالوده امت اسلامی اند وبا این اعتبار تفاوتی با صحابه ندارند؛ زیرا ان ها اطلاع گسترده ای از تمام احوال پیامبر خدا دارند. یکی از این ها می گوید:«اهل حدیث اهل پیامبر اند گرچه با نفس انحضرت مصاحبت نداشته اند اما با انفاس انحضرت مصاحبت نموده اند».سلفی ها از دشنام دادن صحابه نهی می کنند گرچه شیخ شان ابن تیمیه به این اصل پاپند نیست وسخنان رکیک وغیر مناسب به مقام امام علی وارد می کند که اگر دیگران چنین کنند همه سلفی ها بر ان ها می شورند! واگر کسی هم چنین بدی کرد واصحاب پیامبر را دشنام داد سلفی ها ان ها را تکفیر نمی کنند، اما اگر کسی اهل حدیث را تحقیر ویا مورد طعن قرار داد او را تکفیر می کنند!! برای امام احمد گفته شد که:ابن تقیله محدثین را مورد تمسخر قرار می دهد امام از جا برخاست در حالیکه لباس خود را می تکاند گفت:او زندیق است زندیق است زندیق است!!

بنابر این ریشه های مشکلات در میراث دینی سلفی فرقه گرائی نفرت انگیز است اگر سلفی ها وسلف شان با حدیث نبوی چنان تعامل می داشتند که امت اسلامی با قران کریم داشت هرگز کار به اینجا نمی کشید ودر این همه انحرافات هم نمی افتادند ..برای اینکه قران وحدیث هردو وحی الهی اند وهردو منبع اساسی دین به حساب می ایند پس چرا باید این همه تفاوت میان ان ها قائل شد؟!ازاینکه کتاب خداازدست درازی شیاطین به حفظ خداوند محفوظ است، پروژه های شیطانی نتوانست به قران کریم اسیبی برساند ویا بسان امت های گذشته ان را تحریف کند به همین لحاظ برای جنگ با قران ازاحادیث استفاده کرد وبرای اینکه دراین برنامه موفق شود از گروه ناجیه!

کسانی را اجیر کرد تا قران را مطابق انچه از روایت ها رسیده است تفسیر کنند روایت هایی که در ان ها خوب با خراب وعقل با خرافات ومقدس با ملوث درهم امیخته است.در ذیل به طور فشرده به انحرافات بزرگی که میراث سلفی ها در تعامل به احادیث نبوی به ان دچار شده اند می پردازیم واز طریق استقراء به این نتیجه رسیده ایم که سلفی ها پنج اشتباه بزرگ در زمینه تعامل به احادیث نبوی دارند که هرکدام از این اشتباهات سهم عمده ای در به انزوا کشیدن سنت نبوی مطهر داشته که به جای سنت نبوی سنت مذهبی را جاگزین کرده وسنت مذهبی هم جز ارائی که سلف سلفی ها ان را پایه گذاری کرده اند چیز دیگری نیست که با این اراء به تفسیر قران کریم وحدیث نبوی وهرچیز دیگر می پردازند که این اشتباهات قرار ذیل اند:

۱- فرقه گرائی درتعامل با حدیث ازنگاه روایت ودرایت.

۲- خودباوری در قبول و رد راویان.

۳- اعتماد به نفس در تشخیص علل حدیث.

۴- خودباوری در تفسیر وتاویل احادیث.

۵- مزاحمت ایجاد کردن با روایت از سلف دربرابرحدیث.

ببینید که چه اهانت های بنام احادیث به ساحت مقدس حضرت رسول الله

می کنند و منکران چنین آراجیف را مباح الدم می خوانند .! ؟

به این ترتیب از غربال اهل حدیث جز ان احادیثی که به مذاق شان جوردرمی اید ویا به ان ها ضرری نمی رساند، نجات نخواهد یافت.سلفی ها نخستین کاری که در زمینه تفکیک میان احادیث می کنند این است که انعده از محدثان وراویانی را که با ان ها موافق نیستند اگرچه در مرحله بلندی از حفظ واتقان هم باشند ان ها را محروم ساخته وروایت های شان را نمی پذیرند.. هرکس که مطابق میل وهوای ان ها حدیث گفت خودش را موثق پنداشته وحدیثش را با چشم وسر می پذیرند وهر ان کس که با ان ها مخالفت ورزید او را ضعیف پنداشته وحدیثش را تضعیف می کنند،

نباید فراموش کرد که گفتمان شریعتمدار پیروان مذهب تشیع نیز روی دیگر سکه سلفیت است که با تمسک به احادیث مجعول ومجهول اینگونه خز و عبلات را تکرار می کنند  . 

اگر حدیث وی به گونه ای بود که نتوانستند در سند او طعن وارد کنند می گویند که صحت سند کافی نیست بلکه حدیث بخاطر علت های خفیه دیگر نیز تضعیف می شود پس می روند وعلتی را جستجو می کنند وهیچ کس هم ان ها را در این زمینه محاسبه کرده نمی تواند؛ زیرا تعبیر از علت های خفیه طاقت فرسا است اگر بازهم از تمام این ترفندها حدیث نجات یافت ان را به گونه ای تفسیر می کنند که با مزاج شان جور در بیاید اگر بازهم از چنین تفسیرهایی نجات یافت ونتوانستند ان را انگونه که می خواستند حمل کنند در انصورت اقوالی از سلف را ذکر می کنند تا بدینوسیله مزاحمتی برای ان حدیث ایجاد کنند؛ زیرا سخنان سلف از منظر ان ها باحرمت تر از قران کریم وسنت نبوی مطهر است.این است راه ورسم سلفی ها وسلف شان در زمینه تعامل با احادیث نبوی.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا