گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » معضل طالبان و سناریوی پیچیده
معضل طالبان و سناریوی پیچیده

معضل طالبان و سناریوی پیچیده

پپ اسکوبار خبرنگار و تحلیلگر ژیوپولیتیک برازیلی با گزارشها و مقالات برجسته خودش در سایت ایشیا تایمز محور و مرجع بسیاری رسانه ها و تحلیلگران سیاسی در امور افغانستان و شرق میانه گشته بود.او از اولین گزارشگرانی بود که بعد از عقب نشینی طالبان در ۲۰۰۱ به پاکستان وارد افغانستان گردید.او به دلیل مصاحبه هایش با احمدشاه مسعود به فرق اساسی نظرات او با طالبان در مورد موقعیت زن در اسلام در مقاله اش در ایشیا تایمز تحت عنوان احمدشاه مسعود از یک جنگاور به یک دولتمرد اشاره نموده است.او در سال ۲۰۰۰ همراه با دو فیلمبردارش به اتهام عکاسی از یک مسابقه ساکر توسط طالبان گرفتار و فیلمهایش مصادره گردید.او در یکی از مقالات خود در ماههای اخیر تحلیلی از مقاصد خروج امریکا و ناتو از افغانستان اورده بود که امریکا به جنگ افغانستان پایان نداده است بلکه شیوه جنگ خود را تغییر داده است که بالاگرفتن تنشها میان چین و امریکا یکی از دلایل انست.مطلبی را که او اشاره دارد و به موضوع حاضر ما رابطه پیدا میکند اینست که امریکا این جنگ را به رقبای منطقه ای اش باخته بنابرین در صدد برامده است تااعمال نفوذ و فشار بر طالبان را به قدرتهای منطقه چون چین،روسیه،هند و ایران بسپارد تا از روابط و نفوذ خود برای رام کردن و تغییر روش طالبان از یک گروه تروریست و بنیادگرا به یک گروه سیاسی متعارف استفاده نمایند تا موازین و معیار های بین المللی را در حکومت داری خود مراعات نمایند.البته به این معنا نخواهد بود که امریکا درین منطقه از منافع خودش صرف نظر کرده باشد اما میخواهد میان منافع خود و قدرتهای منطقه تعادل و سازش ایجاد نماید.این تحلیل وقتی صورت گرفته بود که هنوز جنگ اوکرایین در نگرفته بود و تنش و بحران با روسیه و چین درین حد امروزینش نرسیده بود.تا امروز هیچگونه علامتی از اهلی شدن طالبان و استحاله شان به یک گروه سیاسی معمول و معامله با جهان نه تنها به چشم نمیخورد که حتی کمترین نرمش و برخورد انسانی با مردم هم در پیش نگرفته اند.با در نظرداشت طبیعت خام و غریزی محض طالبان البته چنین انتظاری از سوی انها بعید می نماید.روند جاری رویداد ها در داخل افغانستان و شکل گیری سریع روابط و صف بندیهای جدید در صحنه جهانی میان دو قطب شرق و غرب ایجاد تغییر مثبت و سازش با موقعیت پیچیده کنونی را بر طالبان روز بروز دشوار تر مینماید و انتخاب یک روش سازنده و پایدار را در محور اینهمه  تعارضات منافع برای طالبان به امر ناممکن نزدیک میکند.بالاگرفتن اتش جنگ در اوکرایین و رویارویی تقریبا مستقیم میان امریکای جنگ افروز و رسیه عنصر جدیدیست که وارد سناریوی افغانستان میشود و میزان بحران را تشدید می نماید.تا پیش از اغاز جنگ اوکرایین معضله افغانستان میان قدرتهای غربی و قدرتهای منطقه ای در یک فضای مبهم،بلاتکلیف و تردد در تصمیم گیری قرار داشت اما اکنون توجهات قدرتها نسبت به افغانستان و موضعگیری هایشان روشنتر و جدی تر خواهد شد.اکنون ان فضای سازش بر سر افغانستان از میان رفته و خصومتها و موضعگیریها اشکار تر میشود و رویارویی ها مشخصتر.این روند رویداد ها به هیچصورت به نفع افغانستان نخواهد بود.تشدید تنشها میان قدرتهای جهانی،منطقه ای و بروز اختلافات در صفوف درونی طالبان را هرچه بیشتر در برابر اینهمه چالشها کوچکتر و ناتوانتر میسازد.طالبان در هر اقدام و عملکرد شان کار را بر خود و مردم دشوار تر میسازند.طالبان در میان این تعارضات به اسانی قدرت تصمیم گیری ندارند زیرا هر تصمیم روشن و قاطع بقا و حتی هستی طالبان را تهدید مینماید.این گروه چالشهای بزرگتر از خود را برای خود ایجاد کرده اند.طالبان از حل مشکل خود با دیگر گروههای تروریستی تحت تکفل خود عاجز اند .و موضعگیری قاطع در برابر این گروهها تهدید حیاتی برایشان خلق خواهد کرد.تصمیم گیری قاطع میان طالبان پاکستان و حکومت پاکستان برای طالبان هم بی تهدید حیاتی برایشان نیست.این مساله به تنهایی بحران وسیعی را برای دو کشور ایجاد خواهد کرد.تصمیمگیری میان ماهیت بنیادگرایی و تروریستی خود و یک حزب سیاسی متعارف و دولت معمولی شدن امریست که باز هستی طالبان را مورد تهدید قرار میدهد.                                                 

       تا کنون طالبان در فضای مبهم بین المللی هم از توبره میخوردند و هم از اخور،هم در برابر قدرتهای غربی دم بر زمین میکوبیدند و در برابر قدرتهای شرقی.اما اکنون که صفبندیها در سطح جهانی روشن میشود طالبان باید میان ایندو موضع خود را روشن نمایند.امریکا که این همه برای جهاد و تروریسم سرمایگذاری نموده است و نیز منافع حیاتی خودش در برابر قدرتهای منطقه ای به نفع انها خواهد گذشت.ایا اکنون نوبت توسعه تروریسم در انسوی امودریا و روشن کردن جنگ های تروریستی دران سرزمینها نرسیده است.طالبان میان ایندو کدام را انتخاب خواهند کرد،ایا انتخاب اسان است.این وضعیت انفجاری با تشدید برخورد منافع قدرتها در افغانستان به سادگی میتواند اتش جنگ سرتاسری را روشن کند و تمامیت ارضی و هستی ملت را در استانه نابودی قرار دهد.این در حالیست که هنوز طالبان هویت خود شان را به عنوان یک حکومت قانونی تثبیت نکرده اند،از سوی همه کشورهای جهان منزوی و مطرود قرار گرفته اند.در داخل هم مردم از انها مانند طاعون فرار میکنند و دارای کمترین متکا و پایگاه مردمی هم نیستند که بتوانند در برابر اینهمه چالشهای رو به تشدید مقابله نمایند.امریکای جهانخوار که اینچنین یک گروه منفور و رام نشدنی را اشکار و پنهان تمویل و تقویت میکند برای اینست که عنقریب اتش تروریسم را در کل منطقه برافروزد.ارتش سرخ را توسط مجاهدین شکست داد اکنون زمان ان رسیده است که جلو گسترش روزافزون و اجتناب ناپذیر نفوذ چین و قدرت گرفتن مجدد روسیه را نیز بگیرد و اینکار را میخواهد به وسیله تروریسم مذهبی انجام دهد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا