گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » معضله افغانستان و افق تاریک کنــــفرانس هــــای دوحه !
معضله افغانستان و افق تاریک کنــــفرانس هــــای دوحه !

معضله افغانستان و افق تاریک کنــــفرانس هــــای دوحه !

بلندگو های سامری غالب بر ذهنیت جهانی هر از گاهی اعلان میکند که مساله افغانستان بار دیگر روی صحنه رویداد های جاری و مطرح قرار گرفته است.قربانیان این غوغا باز به بوی علف تازه توقعات و انتظارات شان بیدار میگردد و ارزو میکنند انکه درد افریده است درمان نیز خواهد کرد.ما اینگونه فقط با انتظار روزگار سپری می کنیم بدون اینکه خود بیدار شویم و حرکتی امید افرین انجام دهیم.این غوغا ها گاهگاهی امید های کاذب می افرینند تا مردم را در توهم و سردرگمی بیشتر قرار دهند.بلی،گاهگاهی مساله افغانستان را مطرح میکند مهم اینست بدانیم چگونه مطرح میکنند و چگونه تصویری ازان ارایه میدهند.تصویری ارایه میکنند که نه خواستهای اصلی مردم درانهاست ونه عناصر شایسته و قابل و توانا دران حضور دارند.فقط با یک بازیگری تازه عروسکهای تازه ایرا د ر حال شکل دهی و بزرگسازی به نمایش در می اورند.

راه حل کاذب و غلط ارایه کردن برابرست با فقدان راه حل و فقدان حسن نیت و صداقت نسبت به گره سردرگم افغانستان.صدای اکثریت محروم ساخته شده و فراموش شده درین کنفرانسها شنیده نمیشود.شعار تعامل بیشتر و فعالتر با طالبان به عنوان واقعیت تحمیل شده بر مردم توسط همین جامعه جهانی ابرام بیشتر انها را در تداوم بحران نشان میدهد نه هیچ امری تازه ای را.هر ازگاهی بازیگران و چهره های نوی را روی صحنه میاورند تا اهداف شوم استعماری کهنه شان را پنهان کنند.این نوع کنفرانسها حامل هیچ پیام اصولی و بنیادین که اهداف اصلی مردم دران نهفته باشد نیست.این کنفرانس مانند دفعات قبلی در فضای تاریک دو قطبی منافع متعارض قدرتهای جهانی تشکیل میشود که خواسته های ملت افغانستان در میان این تعارضات گم میشوند.ارایه نوع توجه و راه حلهای که مشکل را مشکلتر و پیچیده تر و راه حل حقیقی را مبهم تر میگرداند که این نمایندگی از فقدان اراده و صداقت جامعه جهانی نسبت به قضیه افغانستان دارد.هر روز بیشتر از پیش خواسته های مردم در لابلای منافع متعارض قدرت های رقیب گم مشوند.شروع کردن از جای غلط و ارایه راه حلهای کاذب به بی توجهی وعدم جدیت گردانندگان این کنفرانسها اشاره مینماید.فاجعه طالبان در فضای مسموم و مساعد عدم اجماع جامعه جهانی به حیات سیاه و ننگین خود ادامه میدهد تا فاجعه هرچه عمیقتر و گسترده تر گردد.این روش و رویکرد جامعه جهانی بما پیام مکرر و هشدار دهنده تر میدهد که تا انگاهیکه یک الترناتیو تازه و متکی بر نیروی ذاتی مردم خودش را با پویایی و موثریت بر ذهنیت و تصامیم جامعه جهانی تحمیل نکند ،همانگونه که طالبان خود را بدست انها بر مردم تحمیل کردند،در حساب جامعه جهانی نخواهد امد.باید خود را از نو افرید و قدرت تازه ایجاد نمود تا جامعه جهانی ما را بعنوان واقعیت تازه برسمیت بشناسد و به خواسته های ما تمکین نماید.شکستها باید انسان را قویتر و خلاقتر سازد نه انکه او را بمیراند.به هر حال جهان ما اینگونه کار میکند.باید جهانی را که دران زندگی میکنیم با قوانینش بشناسیم تا به زوایای باریک ازادی قدم فرا پیش نهیم و وجود پویای خویش را دران تثبیت نماییم.این راهیست دشوار اما حقیقی اگر قصد نداریم خود را مثل همیشه فریب دهیم.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا