گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » پیوند خشونت با عقیده !
پیوند خشونت با عقیده !

پیوند خشونت با عقیده !

باورمندی ها ومعتقد شدن دو وسیله دارد ،یکی دیدگاه عینی و لمس نمودن یک شی یاobject /lens/ objektiv به شکل فردی ویا شکل گروهی و اجتماعی,  که همین باور هم‌دو نوع است یکی باور فردی که متعلق به سطح بینش افراد از شی و یا object دارند ، بطور مثال تفاوت کرکتر و توانایی های استعدادانسانها با ساختار وسائل سنجش حواس آن فرد، قدرت بینایی فزیکی قدرت لمس جسمی ،قدرت شنوایی،  و توانایی استشمام بویدن که در قوه ادراک انسانها تفاوت ها ببار می‌آورند و هر فرد در قدرت ادراک خود نسبت به فرد دیگر تفاوت دارد، که همین وسائل باعث قوت ذهن انسانها شده و تفاوت ذهنیت را رقم می‌زند.اگر قدری در بحث اعتقادت عمیقتر از دیدگاه علوم روانشناسی فرو رویم در می‌یابیم که محیط و ماحول, حوادث زندگی ،اقلیم و هوا با حوادث طبیعی و حوادث تاریخی و سیاسی که شامل جنگ و صلح ترقی و تخریب داشته های فرهنگی محیط, همچنان اثرات حوادث شخصی وخانوادگی چون مرگ و میر عزیزان قریب به شخص و حوادث مریضی و مشکلات زندگی فرد با آسایش وآرامش محیط وخانواده در هر انسان متفاوت بود ویا اینکه در مقابل این همه حوادث از روند زندگانی انسانها خود برخورد متفاوت داشته اند.چنانچه لطافت یک جسم ظریف را با نوع سر انگشتان متفاوت در انسانها متفاوت سنجش میدارند، روی همین دلیل است که در علم فزیک برای سنجش اشیا مختلف دستگاه ها و آلات سنجش مصادف به ظرفيت آن جسم لازم دیده شده ،چنانچه در قسمت کمیت و وزن طلا و نوعیت کیفیتی طلا با استندرد های معیاری میتوان فردی ،گروهی واجتماعی توافق روی اعتماد بر دستگاه و وسیله سنجش آن نمود ، اما در قسمت تفاوت عطر و بو به مشکل میتوان نظر و معیار واحد را توافق کرد ،چون قدرت توانایی استشمام هر فرد متفاوت است که در همه مناسبات فوق عقل معیار اصلی و تعین کننده میزان ها میباشد.حال در بخش باور های غیر عینی Subject یعنی باور های عقیدتی, انسانها قادر به دریافت دستگاه وآله سنجش علمی و عینی نشده اند، وتا هنوز دروازه بحث و مناقشه بین گروهای استفاده جو از منافع اعتقادی یعنی جنگ ملا  راهب، پاستور ، پاپس و مولوی با مکتبی ها جریان دارد !چرا در همچو بحث های اعتقادی که خارج از دایره علوم فلسفی است هنوز انسانها قادر به دریافت مخرج مشترک نشده اند ؟آیا میتوان این بحث را تاریخی ،سیاسی ، فلسفی و روانشناسی دنبال نمود ؟ آیا انهایکه در مسیر حیات تاریخی  بشریت برای توضیح این حقیقت جسارت کردند ! مگر آنها جان بسلامت بردند ؟اگر انسانهای جسور در طول تاریخ احساس مسؤلیت نمودند تا بتوانند بشریت را از زیر یوغ حکام استفاده جو، شاهان، سلاطین مغزشو نجات دهند، همچو انسانها با دستگاه های تحت نظر شاهان، دهری ، گمراه کفرگو، Gotteslästerer/ Blasphemer معرفی، شناسايي بواسطه راهبان ،پاستور،  ملا و مولوی تاپه زده شدند و با همان هم  آهنگی مغزشویی شده توده ها یکجا سر زده شده و بعد آن فضایی اجتماعی طوری جلوه داده شده که گویی بلای آسمانی خنثی گردید بشریت و نقطه زمین دوباره در امن وامان قرار گرفت !این جنگ ملا و مکتبی از آغاز بی عدالتی ها و آغاز استفاده جویی های سلاطین و امرا با مشروعیت بخشیدن و انگیزه دادن عوام صورت گرفته و داشتن نیرو و قوت عوام زمانی در اختیار امرا قرار میگرد که با مغزشویی و تلقین اعتقاد ذهنیت سازی نمایند و با همان ذهن جوامع را در مهار خود نگهدارند همان است که اکثریت ملا ها خودرا قریب دربار سلاطين و امرا ساخته اند و لقمه نان جربتر بدست اورده اند اگر در اروپا کنار قصر های شاهان قدیم مشاهده گرد انحا کلیسا های مفشن نیز اعمار گردیده تا حاکمیت ب. عوام و محدوده های فکری ایجاد نمایند، این پروسه زمانی می‌تواند امرا را بیشتر کومک نماید که شمشیر ملا قریب گردن مکتبی باشد !پس معیار سنجش عقیده و باور های غیر ذهنی و عینی Subject/ subjective را چطور در موجودیت ملا و راهب ،پاستور میتوان تعین نمود ؟آیا کسی تا حال متوجه آن گردیده که خشونت، لفظي و خشونت فیزیکی مبدا باطل بودن وعدم تثبیت حقیقت در فکر وذهن عامل خشونت می‌تواند بوده باشد، پس هر فکر وعقیده که دست بر اسلحه وشمشیر برد باید زیر زده بین انرا قرار داد؟با این سوال میتوان همه باور های اعتقادی که در دفاع از ایدالوژی اعتقادی خود دست به اسلحه، کشتار ،خشونت و شکنجه انسانها می‌برد آن باور حقیقی، عینی و objektiv نبوده بلکه در عقب آن استفاده های روانشانسی فردی غیر مسلکی و یا طبیعی که در علم روانشانسی ثابت گردیده که هر انسان می‌تواند یک سایکولژیست بدون دیپلوم نظر به توانایی و استعداد خود باشد ،وباهمین روش در پی حاکمیت وبرتری جویی های معیشتی بوده و راه رسیدن به آن تحمیل حاکمیت وقدرت ودست رسی بر اقتصاد میباشد‌.چنانچه در گذشته ها وتاریخ پیدایش باور ها هر عقیده و باور با کشاندن عوام و توده ها بسوی جنگ های عقیدتی برای حفظ حاکمیت سلاطین وامرا صورت گرفته ! اینجا ضرور نیست که در جنگ ملا و مکتبی میلونها انسان در مقابل یک‌ملا قرار گیرد ،این جنگ در کوجه ها و دهات دور دست و فقیر نیز در محدوده توانایی های ملا و مردم برای حاکمیت و دفاع از منافع معیشتی و اقتصادی ملا صورت میگرد ،

چنانچه ملا خودرا مکلف می‌داند که برای امرار معاش و معیشت به روش خود دوام دهد و برای اینکه مامور و مکلف بر پرداخت دست اورد های قبلی ویا اینکه مسؤل و قرضدار عوام واقع نگردد مجبور است راه تکفیر و خشونت فزیکی را بر کسی گیرد که مبدا روشنگری و جسارت افشاه گردی را در پیش دارد. پس یگانه معیار سنجش ابطال‌ و حقیقت واقعیت های اعتقادی در آن است که هر گروه باطل خشونت و جنگ فزیکی که منجر به قتل و پامال نمودن کرامت هاي انسانی میگردد آن جنگ را صبغه تقدسی داده، تا به حکم ملا قتل مکتبی ویا به حکم ملا بسته شدن مکتب را با قفل حاکمیت سازمان دهند.قفل امیرالمؤمنین طالبان بر دروازه های دانشگاه‌ ها و ایجاد رقابت های مدرسه سازی بین جزایر قدرت طالبان در هر سانتی متر شهر  و دهات همان پروسه انتشار عتقادات برای مغزشویی و سرباز گیری از جامعه بوده!در عقب این وحشت تخریب کننده منافع ملی یک کشور در کنار دزدان طالب رهبریت های استخباراتی جهانخوار استعمار مشوق و توظیف کننده طالب بر اهداف استراتیژیک آنها بوده. در عقب این وحشت تخریب کننده منافع ملی یک کشور در کنار دزدان طالب رهبریت های استخباراتی جهانخوار استعمار مشوق و توظیف کننده طالب بر اهداف استراتیژیک آنها بوده

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا