گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » پلان صـــوبه ســـــازی پنجـــــم و نفوذ پاکســــتان بالای طالبـــان!
پلان صـــوبه ســـــازی پنجـــــم و نفوذ پاکســــتان بالای طالبـــان!

پلان صـــوبه ســـــازی پنجـــــم و نفوذ پاکســــتان بالای طالبـــان!

دیدگاه نواندیشی : مهاجرت که در طول تاریخ بشر  یکی از مسائل وپدیده های  بسیار پیچده ای بوده است وهرگاه جباران و ظالمان بر کشوری وسرزمینی  سلطه پیدامیکنند و در راستای حاکمیت شان مخالفین فکری و سیاسی بویژه اقشاری از بینوایان و درمانده گان ترک سرزمین میکنند و دردیار دیگری اقامت می گزینند به عنوان مهاجرین به سر می برند . البته باید گفت که  مفهوم مهاجرت با انگیزه ، اهداف و علت اصلی  ترک میهن واقامت درسرزمین دیگری ارتباط مستقیم دارد. ازینکه هدف نویسنده محترم جناب میا عبدالصبور که  یکی از همکاران دائمی تربیون نواندیشی بوده و این یادداشت  را برشته تحریر درآورده است در باره هجرت افغانها به کشور های دیگر بوده است جهت اطلاع همکار خوب خود باید رساند که به مسأله مهاجرت افغانها در کشور های گوناگون را نباید بصورت مطلق  نگریست و حکم کرد که ……. مثل این چهره های جمهوریت هزاران هموطن دیگر ما و شما در چهل سال پسین به آمریکا و اروپا پناهنده هستند و هرگز پلان برگشت به وطن را ندارند که طبق قانون همان کشور ها وفادار به کشور های فعلی خود هستند. بدون شک این مسأله رابطه به انگیزه مهاجرت افغانها و از همه مهمتراینکه درطی چهل سال پسین وقتی رژیمی در افغانستان  به هر دلیل و انگیزه ای سقوط کرده هیچگاه به حاکمیت عادلانه ای نه انجامیده است وتنها طاغوت ها رنگ عوض کرده اند . که طبیعی است در چنین حال و احوالی وقتی مهاجرین که از اثر ظلم حکومت های مستبد و طاغوت مجبور به ترک میهن و مهاجرت شده بودند آنگاه که تغییری در حوزه سیاست و حکومت داری بؤقوع می پیوندد اما فاقد عدالت باشند هیچگونه تمایل به بازگشت به میهن را نه تنها ندارند بلکه سعی میکنند تا برای یک تغییر دیگری دست به مبارزه بزنند. البته مقائیسه مهاجرین دوره پیامبر اکرم که بیشتر به مدینه منوره صورت گرفته بود با مهاجرت دوره معاصر تفاؤت بنیادی دارد که مطرح ساختن  تفصیلی  آن را نه میتوان در این یادداشت بیان داشت .با انهم ازنویسنده فرهیخته جناب میا عبدالصبور که  نویسنده این مطلب مهم بوده است  سپاسگذاری می کنیم  تاریخ بشر گواه است که کمتر مردم جهان بعد از مهاجرت های طویل المدت دوباره به کشور آبایی و اولی خود برگردند و وفادار بمانند، بلکه با اقامت چند سال در کشور جدید حس حب الوطنی یا وطندوستی برای انسان در محل زندگی جدید خلق میشود، در حالیکه هیچ مهاجری کشور آبایی خود را نیز فراموش نمیکنند، اما وفاداری و خدمت را برای کشور دومی یا همان کشوریکه تابعیت آنرا بدست آورده اند و در آن بافامیل خود زندگی دارند مینماید، این ادعا را در چند مثال زنده خدمت حضور شما خوانندگان عزیز تقدیم میکنم، دقت کنید: اول. در بیست سال جمهوریت از آغای خلیلزاد گرفته تا داکتر غنی، داکتر علی احمد جلالی، داکتر احدی، داکتر فطرت ریس بانک، محب ریس شورای امنيت، انجنیر څرګند، سلطانزوی، امین ارسلا، جنرال رحیم وردک، عمر زاخیلوال، امین فرهنگ، اعظم دادفر، وحید شهرانی، عبیدالله رامین، حمید فاروقی و صدها تن دیگر که مدتی را در آمریکا زندگی کرده بودند، تابعیت آمریکا را داشتند، فامیل ها و اولادهای شان در آمریکا زندگی داشت هرگز برای منافع افغانستان کار نکردند و هرگز با فامیل های خویش به وطن برنگشتند و فعلآ هم همه شان به کشور دومی خود برگشتند و زندگی آرام دارند، مثل این چهره های جمهوریت هزاران هموطن دیگر ما و شما در چهل سال پسین به آمریکا و اروپا پناهنده هستند و هرگز پلان برگشت به وطن را ندارند که طبق قانون همان کشور ها وفادار به کشور های فعلی خود هستند. دوم. زمانیکه انقلاب اکتوبر کمونیستها در روسیه پیروز شد روس‌ها در کشور های همجوار تجاوز کردند یکتعداد مردم آن کشور ها به کشور های همسایه مهاجرت کردند که متاسفانه بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در اخیر دهه هشتاد هرگز این مهاجرین به کشور های خود برنگشتند، بلکه در کشور دومی اقامت گزیدند، وفادار ماندند و تابعیت حاصل نمودند که تعداد آن مهاجرین آسیای میانه به افغانستان و حتی هندوستان نیز اقامت دائمی گزیدند. سوم. همین اکنون بیشتر اعضای جبهه مقاومت در کشور تاجکستان با فامیل های خود زندگی دارند، اگر این اقامت شان بیشتر از ده سال در کشور تاجکستان طول بکشد و تاجکستان برای جبهه مقاومت پایگاه نظامی بدهد، اجازه خرید جایداد ومسکن بدهد اینها را تابعیت تاجکستان را بدهد به یقین گفته میتوانم که هرگاه بعد از ده سال هم جبهه مقاومت قادر به تشکیل حکومت در افغانستان شوند همه شان برای منافع تاجکستان کار خواهد کرد و با فامیل های خویش به افغانستان بر نمیگردند و تاجکستان هم عین پلان شوم پاکستانی ها را درمورد افغانستان در سر خواهد پرورانید. بهترین مثال عدم بازگشت به محل اصلی و محل آبایی پیامبر بزرگ اسلام و یارانش است، اگر چه پیامبر خدا در مکه تولد شد، همانجا رشد کرد وبه پیامبری مبعوث شد، اما زمانیکه به یثرب مهاجرت کرد هرگزبرای زندگی دائمی به مکه برنگشت و درهمان مدینه با یارانش وفات کرد و همانجا دفن شد. بیشتراعضای رهبری طالبان درپاکستان تولد شده اند، در پاکستان مدرسه خوانده اند، ازپاکستان شناخت کارت وپاسپورت دارند، در پاکستان فامیل، جایداد ومسکن دارند و یکتعداد شان با پاکستانی ها پیوند فامیلی ایجاد کرده اند یعنی دختر داده اند و دختر گرفته اند، بنآ مثل زمان جمهوریت که آمریکایی ها افراد دیسانت شده خود را بنام ریس جمهور، وزیر،سفیر وغیره گماشته بودند پاکستان نیزتعداد کثیراعضای بلند پایه امارت طالبان که تابعیت دوگانه دارند بنام وزیر، سفیر، ریس و سایر مقامات ارشد امارت تعین کرده اند که حضورریس استخبارات پاکستان جنرال فیض حمید درهفته های نخست امارت درهوتل کابل سرینا جهت همین تعینات کابینه طالبان بود، همه این گویا اختلافات بین اسلام آباد وکابل جنگ های زرگری واغفال مردم است وبس.امید باارائه مثال های زنده فوق حالت خطرناک فعلی افغانستان بهتر تشریح شده باشد و نخبگان کشور ما فریب اجرای بعضی پروژه های عمرانی طالبان را نخورده عاشق موی و کاکل طالبان نشوند. نقد و نظر با جبین باز پذیرفته میشود

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا