گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » خــــدای قـــرآن ذات نــزدیکـــتـــر از شــــاهـــرگ آدمی اســــت !
خــــدای قـــرآن ذات نــزدیکـــتـــر    از شــــاهـــرگ آدمی اســــت !

خــــدای قـــرآن ذات نــزدیکـــتـــر از شــــاهـــرگ آدمی اســــت !

خدایی که در قرآن وصف می‌شود خدایی است «جامع اضداد»؛ خدایی که در عین عظمت و بزرگی از شاهرگ آدمی به او نزدیکتر است مانندی ندارد و هیچ چیز شبیه او نیست و باز همین خدا وند در نهایت عظمت و تنزیه است با صفاتی از جمله ” ید الله “- ” وجه الله “و عباراتی همچون ” استوای علی العرش” وصف میشود . یعنی از یکسو نفی هرگونه شباهت و جسمانیت و از سوی دیگر آوردن صفاتی از این دست که یاد شد .خدای قرآن خدای است عادل و جبار و درعین حال رحمان و رحیم ، گاه وعده ی عذاب میدهد و گاه نوید بخشش میدهد بندگان گهنکار را و این بخشی اندک از تصویر خدا در قرآن است .اگربخواهیم تصویر منسجم تر وکلی تر از خدا ترسیم نماییم ؛ به گفتۀ دکتر سروش هیچ آیه ی به اندازه ی این دو آیت در قرآن مورد دقت و اختلاف آراء را فراهم نیاورده است ؛

آیه اول این است:

“لَا یُسْأَلُ عَمَّا یَفْعَل”ُ

این آیه حکایت از آن دارد که خدا، خدایی قاهر است که پاسخگوی هیچ کس نیست و کسی نمی تواند تصمیم ها و افعال او را به محک نقداخلاقی بزند.این تلقی از خدا یا همان خدای اشعری، در سنت اسلامی به تلقی رایج وغالب تبدیل شد.آیه دیگری هم در قرآن هست که به گونه ای بسیارشفاف و روشن، دیدگاهی دیگر را باز مینمایاند.

آیه چنین است:

“رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُــل 

 در این آیه خدا می گوید که من در مقام خداوندی، کارهایی را انجام می دهم تا مردم نتوانند عیبی در کار من پیدا کنند و دلیلی علیه من اقامه کنند. یعنی من که خدا هستم، افعالم می تواند مورد داوری قرار بگیرد و آدمیان حق دارند در مورد افعال من داوری_اخلاقی و عقلانی بکنند.( این آیه جریان معتزله و عقلگرایان را بوجود آورد )در واقع خدا، خود را در مقام پاسخگویی قرارمی دهد.اومطابق این آیه می کوشد از خود دفاع کند تا کارهای دفاع پذیر عقلانی و اخلاقی انجام دهد. اوبر این باور است که مردم حق دارنداورامورد پرسش قراردهند واز او بازخواست کنند.پس در سنت اسلامی ما با دو خدا مواجهیم:خدایی که پاسخگوست و خدایی دیگر که قاهراست وورای پاسخگویی است.امروزه درجهان اسلام،این خدای دوم یعنی خدای قاهروغیر پاسخگوست که پرستیده می شود.                           اما ما می توانستیم خدای دیگری را بپرستیم. می توانستیم تصور وتلقی دیگری ازخدا را داشته باشیم.البته که اگر خدا غیرپاسخگو باشد، نماینده خدا بر روی زمین هم غیر پاسخگو خواهد بود و این بزرگترین درد بی دردمان اعصاروقرون ماست که بندگان بنام خدا برجایگاه چنین خدایی نشسته اند و برخلق الله امر و نهی میکنند .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا