گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » مناقشه روزه داری یا بازفــهمــی جــامعــه شنــاختـــی روزه داری !
مناقشه روزه داری یا بازفــهمــی   جــامعــه شنــاختـــی روزه داری !

مناقشه روزه داری یا بازفــهمــی جــامعــه شنــاختـــی روزه داری !

هر ساله با فرارسیدن ماه رمضان، مناقشه بزرگی میان حامیان سنت گرا و مخالفین سنت شکنِ روزه داری ایجاد می گردد؛ مناقشه ای که به نظر می رسد اغلب، پایانی ندارد و به اقناع هیچ یک از طرفین منتهی نمی گردد. هر یک از طرفین مناقشه، برای اثبات مدعای خود ادله ای ارائه می دهند. حامیان سنتی روزه داری، برای تایید مدعای خود –مدعای وجوب و ضرورت روزه داری – عمدتا چهار دسته دلیل ذکر می کنند:

۱.ادله فقهی و متافیزیکی

۲.ادله علمی طبی (پزشکی)

۳.ادله اجتماعی

۴.ادله روانشناختی و معنوی

 دلیل اول، به نظر می رسد اغلب از سوی اکثریتِ مسلمانان سنتی و کمتر تحصیلکرده ی جامعه مطرح می گردد؛ دلایلی از قبیل اینکه روزه واجب است چون خداوند امر کرده است؛ روزه واجب است چون جای روزه دار در بهشت خواهد بود؛ روزه واجب است چون ترک آن، موجب عذاب اخروی برای فرد و ناخشنودی خداوند است. این قبیل دلایل، به لحاظ روانشناسی، علاوه بر اینکه می تواند ناشی از میل شدید به کسب پاداش اخروی باشد، ممکن است بر مبنای «احساس شدید گناه» نیز مطرح شود؛ نوعی احساس گناهِ ناآگاهانه و روانی که به لحاظ علم روانشناسی می تواند گاهی مبینِ نوعی «اختلال» هم باشد؛ احساسی که برخواسته از قرن ها تکرار، تشویق و یا حتی اجبار از سوی فرهنگ و سنتِ به ارث رسیده ی اسلامی درون خانواده هاست.دلیل دومِ مطرح شده از سوی حامیان روزه داری، ادله پزشکی است. پیروان این نظر که اغلب، تحصیلکردگان مسلمان هستند چنین عنوان می کنند که عامل بسیاری از بیماری ها، زیاده روی در خوردنِ غذاهای مختلف است.  مواد اضافیِ جذب نشده، به صورت چربی های مزاحم در نقاط مختلف بدن، یا به صورت چربی و یا قند اضافی، در خون باقی می ماند . این مواد، لجن زارهای متعفنی برای پرورش انواع میکروب های عفونی هستند، و در این حال، بهترین راه برای مبارزه با این بیماری ها، نابود کردن این لجن زارها از طریق روزه است .

دستگاه گوارش مانند همه اعضای دیگر بدن، بعد از فعالیت هایش احتیاج به استراحت دارد. گرسنگی، همان استراحت دادن به این سیستم است که آثار آن بر سلامتی کل بدن آشکار می شود.حامیان این دیدگاه، به حدیثی از پیامبر اشاره می کنند که می گوید:  «معده، خانه تمام دردها و امساک (روزه) بالاترین داروهاست».

این نظر، معمولا به شکل بسیار کلی و فراگیر از سوی روزه داران مطرح می شود و در واقع، به عنوان برگ برنده آنها در این مناقشه بکار می رود: پرهیز از خوردن غذا برابر است با حفظ سلامت.دلیل سوم، دلیل اجتماعی است. می گویند آنکه گرسنگی را احساس می کند بیش از هر کسی، حال نیازمندان برایش ملموس می شود و در نتیجه بهتر از دیگران میتواند احسان کند، هدیه دهد و انفاق نماید. طرفداران این نظر معتقدند روزه، درس مساوات و برابری در میان افراد اجتماع است . با انجام این دستور مذهبی، افراد متمکن، وضع گرسنگان و محرومان اجتماع را به طور محسوس درمی یابند، و این باعث می شود که به کمک محرومان بشتابند . اشاره این افراد  به حدیث امام صادق است که بیان می دارد: «روزه به این دلیل واجب شد که میان فقیر و غنی مساوات برقرار گردد، و این بدان جهت است که غنی، طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به فقیر ادای حق کند چرا که اغنیا معمولا هر چه را بخواهند، برای آن ها فراهم است . خدا می خواهد میان بندگان خود مساوات باشد، و طعم گرسنگی و درد و رنج را به اغنیا بچشاند تا به ضعیفان و گرسنگان رحم کنند».بر اساس این نظریه، روزه داری به نیکوکاری و دستگیری مادی از فقرا منتهی می گردد.دلیل چهارم، دلیل روانشناختی است. پیروان این نظر عنوان می دارند که گرسنگی، به خودی خود فواید بسیاری دارد و به همین دلیل در اسلام، علاوه بر روزه، بر خودِ گرسنگی نیز تأکید فراوان شده است و اسلام نه تنها انسان را از شکم بارگی به شدت نهی کرده است، بلکه بر خالی گذاشتن معده و تحمل گرسنگی نیز بسیار سفارش نموده است. از نگاه این افراد، برخی فواید روانشناختی حاصل از گرسنگی طبق روایات از این قرارند:

◄مبارزه با نفس از طریق تحمل رنج

 ◄صفای دل:  می گویند سیری، باعث زیاد شدن بخارات در مغز انسان می شود و مغز، حالتی شبیه مستی پیدا می کند و نمی تواند خوب فکر کند. (احساس سنگینی بعد از غذا خوردن، نشانه این حالت است) سرعت انتقال او کم شده و قلب او کور می شود. اما گرسنگی باعث رقت و صفای قلب فرد می شود و قلب را به ماده تفکری مبدل می سازد که باعث شناخت می شود و نوری آشکار پدید می آورد.

◄تواضع و تقوی:  معتقدند نفس انسان برای اینکه سرکشی نکند باید توسط خود انسان، در درونشا خوار و شکسته شود. گرسنگی این مأموریت خطیر را انجام میدهد. نفسی که خوار و شکسته شود در برابر پروردگارش خاضع شده و دست از سرکشی برمی دارد. شاهراه رسیدن به این تقوا، روزه و خوددارى از شهوات است. شهوت جنسی و شهوت شکم، چیزی است که همه مردم در همه اعصر به آن مبتلا هستند و هر بلای جسمی و روحی، از کنترل نکردن این دو بر می خیزد پس مۆثرترین و عمومی ترین رژیمی که همه مردم در همه اعصار بتوانند از آن بهره‏مند شوند، خودداری از شهوت شکم (خوردن و آشامیدن) و شهوت جنسی است. کسی که مدتى از این سه چیز (خوردن و آشامیدن و شهوت جنسی) پرهیز کنند و این ورزش را تمرین نماید، به تدریج نیروى خویشتن‏دارى از گناهان در او قوت مى‏گیرد و بر اراده خود مسلط مى‏شود. آن وقت در برابر هر گناهى عنان اختیار از کف نمى‏دهند و در تقرب به معبود خویش دچار سستى نمى‏گردند.و اما مخالفان روزه داری نیز ادله خود را مطرح می کنند:

۱.ادله پزشکی

۲.ادله اجتماعی

۳.ادله روانی

 ادله پزشکی: مخالفین روزه داری، دلایل پزشکی زیر را عنوان می کنند:

◄ روزه و مرگ سلولهای مغز

زمانی که بدنی گرسنه می ماند، ابتدا به پلی ساکاریدی به نام «گلیکوژن» دست می یازد اما میزان گلیکوژن در کبد آنقدر نیست که پاسخگوی چند ساعت گرسنگی باشد. پس بدن شروع به استفاده از چربی ها می نماید و چربیهای ذخیره شده را به نوعی «کتون» تبدیل میکند.  بوی بدی که از دهان روزه دار میآید، از همین کتون است. بیشتر سلولهای بدن، این کتون را بعنوان ماده مغذی بکار میبرند بغیر از مغز. مغز فقط از گلوکز برای تهیه انرژی جهت فعالیتهای خود بهره میبرد. گاهی اسلامگراها در باره تعداد سلولهایی سخن میگویند که در اثر استفاده از الکل از بین میرود اما آیا تا بحال کسی تحقیقی در باره میزان مرگ سلولهای مغزی که در یک رمضان از کف مسلمانان میرود، تحقیق کرده است؟!دستگاه گوارش انسان دارای هورمونهای بخصوصی است که بشکل سیستم پیچیده و بسیار دقیقی دستورات لازمه را برای کل بدن صادر میکند. وقتی بدنی گرسنه میماند، بدن، خود را شبیه کشوری در معرض قحطی میبیند. به همه سلولهای بدن دستور میرسد که کمتر مصرف کنند. میزان انتقال مواد مغذی به سلولها هم کاهش مییابد. یعنی متابولیسم بدن کند میگردد.  حالا تصور کنید که معده فردی با خوردن سحری تا خرخره پر شود. دستور هورمونها بر متابولیسم چه خواهد بود؟ بعد این بدن،  ساعات طولانی گرسنگی بکشد و سپس سر افطار تا خرخره پر شود! در این حالت، هورمونها به حالتی مانند دیوانگی خواهند رسید! نهایتاً در آخر، چند روز متابولیسم بدن فلج میشود. در طب، بهترین نوع غذا خوردن اینست که “بمقدار کم” و به “فواصل کم” خورده شود. هر کس خلاف این مسئله را بگوید یا از متابولیسم بدن زنده خبر ندارد یا انگیزه های دیگری دارد. تصفیه خون و پاکسازی بدن و… حرف های نادرستی ست که پایه ی علمی ندارد و یا از جانب پزشکان بی مسئولیتی گفته میشود که به مصلحت را به حقیقت می فروشند.

 ◄زخم معده و زخم دوازدهه (اثنی العشر)

 ◄آغاز دیابت

 ◄سنگ کیسه صفرا

 ◄شوک ناشی از کمبود آب

می گویند که بیشتر بدن انسان را آب تشکیل میدهد. آب حلال و محیط واسط فعالیتهای شیمیایی بدن است. انتقال مواد به سلول و همچنین بعکس، توسط آب صورت میگیرد. بدن انسان روزانه به دو و نیم لیتر آب احتیاج دارد. البته این میزان بدون در نظر گرفتن تب و میزان تعریق (کلاً دفع آب) در نظر گرفته میشود..متأسفانه بدن آدمی هم بگونه ای نیست که این میزان آب را به یکباره نوشیده و برای تمام روزش ذخیره کند..دو عضو کوچک و نازنین بنام کلیه هست که علاوه بر دفع برخی از سموم از بدن، میزان آب بدن را هم تنظیم مینماید. حالا در نظر بگیرید که فردی در وسط تابستان، آنهم در منطقه ای بیابانی از بدن خود آب را مضایقه نماید.…جدا از جریان سحری و افطار که و سپس تشنگی طولانی که باز سیستم نوروهورمونال را بحالت سردرگمی درمیآورد، ساده ترین حالت اینست که کلیه ها میزان کمتری آب ترشح خواهند کرد. اما کلیه ها تا یک حدی میتوانند با خساست آب از دست رفته بدن را جبران کنند. بعد از آن چه میشود؟ میزان آب موجود در رگها کاسته میگردد و به حالتی منجر میشود که به آن نام “شوک هیپو ولمی” یا شوک در اثر کمبود حجم میگوئیم..اگر این شوک درمان نگردد، باعث خطرات شدید جسمی، نهایتاً مرگ میگردد.(مثلاً در وبا، انسانها از کمبود آب و شوک است که تلف میشوند و نه از میکروب).

ادله اجتماعی:

نگارنده بر دو نکته اجتماعی نیز دست می گذارد. یکی اینکه احساس گرسنگی کردن الزاما به انجام اعمال بشردوستانه منجر نمی شود زیرا انجام اعمال بشردوستانه نیازمند انگیزه های دیگری است که بدون رنج گرسنگی هم قابل اجراست. سالانه انسان های بسیاری در سراسر جهان، از هنرپیشگان گرفته تا سیاست مداران، دارایی های خود را به امر خیر و نگه داری از یتیمان و سیرکردن گرسنگان اختصاص می دهند بدون اینکه نیازی به تحمل رنج گرسنگی باشد.بوی بد دهان مسلمانان در این ماه نه تنها روابط اجتماعی آنها را خدشه دار می سازد و حتی احساس انزجاز در مخاطبان آنها ایجاد می کند بلکه حتی به اسلام گریزی افراد «بینابینی» منتهی می گردد. افراد بینابینی یا لاادری، یعنی کسانی که بین زیستن اسلامی یا غیراسلامی تردید دارند، در اثر برخورد مداوم با بوی متعفن دهان روزه داران، ممکن است از مسلمان زندگی کردن دوری کنند. ضمن انکه مسواک زدن هم آنچنان از این بوی بد دهان نمی کاهد زیرا این بوی متعفن، فقط ناشی از دندان ها و زبان نیست بلکه از مواد تولید شده در سیستم گوارش بدن ناشی می شود.به ادله فوق دلایل دیگری را نیز می توان افزود از جمله اینکه زندگی و شرایط شغلی و روحی افراد یکسان نیست. امروزه بسیاری از افراد، به کارهای فکری ای اشتغال دارند که مغز آنها را به شدت درگیر می کند مانند معلمین، اساتید دانشگاه، پژوهشگران، مشاغل محاسباتی و مانند ان. مغز برای انجام کارهای فکری به شدت نیازمند قند است که با روزه داری، آسیب فراوانی به فرد وارد می شود و در ضمن، کیفیت کاری فرد هم به شدت افت می کند. تصور کنید معلمی را که در اثر روزه داری آنچنان دچار ضعف شود که هم از قدرت تکلم او کاسته شود و هم از توانایی بیان و تحلیل و ارائه درس. در اینصورت حتی شاگردان هم هم متضرر خواهند شد.امروزه در جوامع مسلمان، به دلیل فقدان اجتهادهای فقیهانه مدرن از سوی اغلب علما، گرایش های رو به گسترشی به اجتهادهای شخصی از سوی روزه داران مدرن مشاهده می شود. اجتهاد هایی همچون نوشیدن آب و فقط حذف غذا یا خوردن غذا در حالت روزه داری اما به میزان بسیار اندک و یا صدور حکم خود-اجتهادیِ عدم وجوب روزه در عصر کنونی.به علاوه، با نگاهی به تاریخ زندگی اعراب جاهلی، می توان دریافت که اعراب، چند ویژگی بارز داشتند: یکی پرخوری و افراط در غذا و دیگری شهوترانی فراوان. این دو ویژگی در زندگی انسان امروز هم در میان بعضی افراد مشاهده می شود اما به نظر می رسد در جامعه عرب زمان پیامبر، در افراطی ترین شکل ممکن بوده است لذا همین افراط رایج، منجر به صدور حکم وجوب روزه داری گشت. اما ایا افرادی که در دوران کنونی، در خوردن و شهوت، افراط نمی کنند نیز مشمول همان حکم شرعی خواهند بود؟فقها در خصوص روزه به استثنائات و قیودی هم اشاره کرده اند ازجمله اینکه فرد ناتوان به لحاظ جسمی نباید روزه بگیرد. اما اینگونه قیدها به هیچ عنوان کارامد نیست و برای شرایط زندگی انسان کنونی کفایت نمی کند زیرا این قیدها، فقط به وضع جسمانی فرد پرداخته است  اما وضعیت «شغلی» و «روانی» فرد را  لحاظ نکرده است.

نتیجه:

 ادله هر دوطرف این مناقشه ممکن است از جهاتی درست باشد. هر یک از دو دسته موافق و مخالف، حتی در وجه علمی/پزشکی موضوع با هم اختلاف نظر دارند به گونه ای که انگار با دو علم پزشکی سرکار داریم! اما واقعیت این است که هر دو سوی ماجرا یک بعدی به مساله می نگرند. اسلامگرایان تلاش می کنند به هر قیمتی و بطور مطلق، علمی بودن یا عقلانی بودن روزه را اثبات کنند و اسلام ستیزان یا غیرمسلمان ها نیز در اثبات غیرعقلانی بودن روزه داری بطور مطلق می کوشند. اما به نظر می رسد راه سومی را باید برگزید. اصرار بر وجوب و ضرورتِ  مطلقِ روزه برای همه و در هر مکان و در هر شرایط، خلاف عقل است. هر فردی با توجه به شرایط روحی و روانی و نه فقط جسمی، وضعیت شغلی، ارزیابی خود از میزان تاثیر روزه بر اخلاق و شخصیت خود، باید آگاهانه تصمیم بگیرد که این عمل، برای شخص او مفید است یا خیر. غیرعقلانی دانستن مطلق روزه داری هم، امری خارج از عقل است. کسی که توان جسمی و روحی بالایی دارد، کار فکری کمتری می کند، روزه داری را بر رفتار و سکنات خویش موثر می بیند، و یا حتی با اجتهاد شخصی، از بروز صدمات جسمانی به بدن خود جلوگیری می کند می تواند روزه بگیرد و روزه گرفتن برای او، نه تنها غیرعقلانی نیست بلکه مفید و عقلانی و انسانی نیز هست. روزه فقط  مخصوص اسلام نیست بلکه بسیاری از ادیان و آیین ها و مسلک های فکری هم روزه داری دارند. رهبر معنوی هند، گاندی هم به روزه گرفتن اعتقاد وافر داشت.  لذا به نظر می رسد باید از صدور یک حکم و نسخه واحد و مطلق در خصوص روزه داری، خودداری کرد. فقها نیز باید با اجتهادهای نوین، از مفهوم ناکارامد «توانایی جسمانی» عبور کرده و «توانایی روانی و عصبی»، «وضعیت شغلی» (اعم از آب و هوا، میزان فکری بودن کار و…) را در آراء خود لحاظ کنند. ضمن آنکه شیوه و آداب روزه داری در میان ایرانیان معتقد به روزه داری، به شدت معیوب است و پرخوری در هنگام سحر، خوابیدن بعد از سحری، پر خوری در هنگام افطار، رعایت نکردن بهداشت دهان و دندان و همه اینها، نه تنها تاثرات مثبتِ احتمالی روزه را به شدت کاهش می دهد بلکه موجب اسلام گریزی در میان افراد «مردد» می گردد.در دنیای مدرن و پیچیده امروز، عدالت اجتماعی و رفاه اقتصادی، از یک سو  به عهده دولت گذارده شده است و  از سوی دیگر به عهده سازمان های مردم-نهاد و داوطلب. مرتبط ساختن روزه داری به عدالت اقتصادی موضوعیت خود را از دست داده است. در این عصر، دولت ها هستند که وظیفه برقراری رفاه اقتصادی و رسیدگی به محرومین را بر عهده دارند یا باید داشته باشند و اجرای این وظیفه، مستلزم روزه دار بودن دولت نیست! از سوی دیگر، سازمان های مردم-نهاد نیز برای اجرای وظایف انسان دوستانه خویش نیازی به روزه دار بودن ندارند لذا فلسفه «روزه داری موجب درک درد محرومان می شود» در این عصر موضوعیت خود را از دست داده است.و نکته آخر اینکه فقها باید بدانند که صدور احکام وجوبِ مطلق برای عبادات، خلاف عقل است زیرا عبادات، زمانی بر روح و روان و شخصیت فرد اثر می گذارند که «آگاهانه» و بدون «احساس گناه» انجام گیرد. روزه داری که صرفا از ترس گناه، روزه می گیرد، در واقع از روزه داری فقط رنج آن را می برد و لاغیر.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا