گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » روایتـــی از هـــمان تــراژدی!
روایتـــی از هـــمان تــراژدی!

روایتـــی از هـــمان تــراژدی!

گلن بک یک  مفسر سیاسی محافظه کار و صاحب رادیو بلیز و سازنده برنامه های تلویزیونی،سابق عضو حزب جمهوریخواه امریکایی که هنگام خروج نیروهای امریکایی در افغانستان بسر میبرد در یک مصاحبه رادیویی از خاطرات تکاندهنده اش در میدان هوایی کابل بازگو میکند.نتیجه گیریها و طرز نگاهش به مداخله نظامی امریکا در افغانستان مورد توجه این مختصر نیست،انچه شنیدنی و عبرت اموز است تصویر او ازین تراژدیست.او در اغاز سخنانش میگوید نوع خروج امریکاییان از افغانستان بزرگترین بی ابرویی و افتضاحی بود که در عمرش دیده است.او در بعضی لحظات سخنش چنان احساساتی و عاطفی میشود که دقایق طولانی بغض گلو و اشکهایش را نمیتواند جلوگیری کند.او گویی مسوولیت شناسایی و جمع اوری و در پناهگاه های امن قرار دادن افرادیست که با امریکاییان همکاری داشتند تا در اولین فرصت مساعد به خروج شان اقدام نماید.معلوم نیست چه مدتی را در افغانستان سر کرده است اما میگوید که هزاران نفر را میشناسد که هنوز بعضی ازانها در خفا زندگی میکنند و امریکا اقدامی برای خروج شان از افغانستان نمیکند.

او از عملکرد غیر مسوولانه امریکا درین بابت متعجب است که میگوید نمیدانم این دولتمردان شرور و اهریمنی اند و یا کاملا احمق که به این باور نیستم.بیاد دارم دو هفته قبل ازان روز سه شنبه که این وقایع پیش امدند گزارشی را میخواندم که یک طرح شیطانی در افغانستان جریان داردنمیدانم دلیلش سیاسی باشد و یا جریان مذاکرات اما به یقین حدس میزدم یک توطیه شیطانی ای در کار  است.انچه را در پیش چشمان ما انجام میدادند میتوانستم تصور کنم در پشت سر مشغول چه کارهایی دار ند.با خود میگفتم اگر هویت ما این باشد من از ملیت خودم صرف نظر خواهم کرد زیرا انچه را ناظر بودیم از قدرت باور ما فراتر بود و نابخشودنی.تصور میکنم حدود بیست نفر از کارگردانان کاخ سفید کل امریکا و دولت را به گروگان خود گرفته اند.ناکامی رسوایی در افغانستان از فهم و تصور بیرون است.اقای گلن بک خود یک بنیاد کمکی غیر دولتی را بوجود اورده است ومیگوید من در یک فراخوان کمک از شنوندگانم در دو روز مبلغ ۳۰ میلیون دلار جمع اوری نمودم تا به همین افرادیکه در مخفیگاه ها زندگی میکنند کمک کنم. او خود در همکاری با بنیاد Nazarene  که یک فرقه مسیحیست و در نقاط مختلف جهان برای ترویج مسیحیت کار میکند همکاری و تماس داشته.میگوید تمام دلایلی که دولت امریکا در عدم خروج  همکارانش در افغانستان ارایه میداد دروغ بود.هرچند ما با اضطرار و اصرار از  وزارت خارجه میخواستیم تا هرچه زود تر و در اولین پرواز ها این افراد اماده و منتظر را تخلیه نمایند اما هربار بهانه تازه ای درست میکردند.به ما میگفتند سرجایتان بنشینید،خاموش باشید و هرچه میگذزد بپذیرید.میگفتند شما نمیتوانید اینکا را بکنید.چون جان هزاران تن در خطر بود نمیتوانستیم انتظار بکشیم.روز قبل از وقعه که سه شنبه بود ما چهار هواپیمای اماده در خط پرواز داشتیم و میدانستیم که دیگر خطوط بسته اند و هواپیمای دیگری در کار نبود.در حالیکه دیگر میدانهای هوایی هم وجود داشت و هنوز طالبان نرسیده بودند.ما افراد مستحق را از تمام اطراف کشور به نزدیک میدان هوایی جمع کرده بودیم ماجمعا ۱۲۰۰ نفر را با گذراندن ازپنج نقطه چک پاینت اورده وسوارهواپیما های مذکورنمودیم ،هواپیما ها متعلق به شرکت کام ایر بودند.هیچکسی دیگرغیرازمقامات وزارت خارجه درجریان این عملیات قرارنداشتند.تدارک این هواپیما ها،کرایه انها وپول تکتهای همه مسافران را ما پرداخت نموده بودیم.

در میان مسافران صد تن امریکایی بودند که همه شان شخصیتهای مهم و سرشناس شمرده می شدند.چهار سناتور و حدود ۷ کانگرسمن در میان مسافران قرار داشتند که من نامهای شان را میدانم.یکتن ازافراد وزارت خارجه با ما همراه بود که تمام اسناد و پاسپورت ها را کنترول مینمود.ما قاچاقبر یا اختطاف چی و یا تاجران برده نبودیم که اینقدر بهانه بگیرند و کار را بدون دلیل معطل نمایند.این فرد متعلق به وزارت خارجه هر لحظه به مقامات زنگ میزد تا اجازه پرواز گیرد.همه اسناد را به وزارت خارجه ارسال نموده ایم و یک تعداد از افراد خودتان در میان مسافران اند.تمام روز سه شنبه را انتظار کشیدیم،ساعت ۸ شب یک نفر انجا رسید که معلوم بود یکی از طالبان اند.کمی بعد تر همه طالبان رسیدند و فهمیدند که چه خبر است انها کنترول همه تکتها را در دست گرفتند .بار دیگر به وزارت خارجه گفتیم که تا ساعت ۱۱ شب باید اجازه پرواز دهند و نیز معلوم سازند که این مسافران را در کجا پیاده خواهند کرد بعد ازان ما مجبور بودیم برویم بخوابیم.اخرین جوابی که رسید اینبود که اقای گلن انها را نه تنها هیچ جایی پیاده نخواهند کرد بلکه ساعت  یک صبح هواپیما می چرخد و همه شان را در عقب ترمینال پیاده خواهد کرد.پاسپورتها و همه اسناد را یکجا به طالبان تحویل دهید.وزارت خارجه با اینکار سند مرگ همه انها را به طالبان تحویل داد ،این در حقیقت لیست قتل بود که به طالبان سپردند.گفتیم اینها چه کسانی اند که شما تحویل طالبان میدهید،جان این افراد و هزاران نفر دیگر که در خط پرواز و بیرون میدان در انتظار اند در خطر حتمی قرار دارد.همانروز وزارت خارجه در جواب تلفون ما گفت که این اسناد و کاغذ ها درست نیستند.گفتیم پس چه کاغذی کمبود است؟ بعد از بهانه های زیاد گفتند باید فورم شماره ۸ و ۱۱۷ را با خود داشته باشند.پرسیدیم از کجا این فورم ها میتوان بدست اورد؟ گفتند از سفارت امریکا در حالیکه ما میدانستیم سفارتی وجود ندارد و مسدود است.باز گفتند این فورمها از ۲۸ تا ۳۰ اگست اجرایی خواهند شد.به من گفتند باید بدانید که چنین است،گفتم ایا مرا کودک فکر میکنید که چنین رفتار مینمایید.شما همه این افراد را میگذارید بمیرند؟به همین دلیل میخواهم از شهروندی خودم انصراف دهم.به نظر من هیچ چیز نمیتواند مانع نجات افرادی قرار گیرد که جان شان در خطر است.ما بودیم که افغانستان و مردمش را درین وضعیت قرار دادیم،امریکا باید برای منافع خودش این افراد را تخلیه کند.من چنین بی تفاوتی پست به جان ادمها را هرگز ندیده بودم،ما هیچ عذری برای اینکار نداریم.درینجا سوال کننده به گلن میگوید شما چون شاهد این رویداد بوده اید به این سبب تکان خورده اید و عاطفه شخصی تان تحریک شده است در حالیکه خر امریکا همیشه همین بار را برده است.درینجا گلن جواب میدهدمساله به همینجا خاتمه پیدا نمیکند، من شرایط سخت تر ازینها را تحمل کرده ام.او ادامه میدهد علاوه براین ۱۲۰۰ نفر که سوار هواپیما بودند هزاران تن دیگر در میدان انتظار میکشیدند ،مضاف بر اینها ۴۰۰ نفر دیگر که در میان شان تعداد زیاد کودکان و زنان بودند پشت دروازه ابی خود را به دروازه اویخته بودند،من به انها گفته بودم نزدیک دروازه منتظر باشند و دور نروند ،من عکسهای انها را نزد خود دارم،من هنوز در میدان حضور داشتم و ساعتی بعد از انفجار انجا رفتم و دیدم که دران محل فقط اجساد پاره شده و اعضای پراکنده و دور رافتاده شاهد بودم،درینجای سخن اقای گلن بغض گلویش را میگیرد و تا دقایق طولانی نمیتواند جلو اشکهایش را بگیرد.گلن می افراید که هنوز صد ها تن دیگر در اختفا زندگی میکنند که او ادرسهای شان را میداند و با انها در تماس است و همینطور در مذاکره با شرکتهای هوایی تا در فرصت مساعد به تخلیه این افراد اقدام نماید.میگوید ۲۰ تن از زنان که در دوره جمهوریت قضات بودند نیز در خفا زندگی میکنند که بنیاد Nazarene که  متعلق به یک فرقه مسیحیست برای نجات شان در تلاش است.یک تعداد دیگر از افرادی که مسیحی شده اند همراه با کشیش شان نیز در پنهانگاه زندگی دارند و منتظر خروج از افغانستان اند.شرایط زندگی اینها نسبتا سهلتر میباشد.اقای گلن در یک قسمت از سخنانش از زبان یک امریکایی دیگر که او نیز در میدان هوایی بود میگوید که او خطاب به یک عده از زنان منتظر در میدان گفته بود شما در اینده عروسهای طالبان خواهید شد.مصاحبه کننده به عنوان اخرین سوال ازگلن می پرسد ایا با اینهمه وقایع ارزش داشت امریکا به افغانستان حمله کند.اودرجواب میگوید با این نوع عملکرد امریکا درطول بیست سال درافغانستان ارزش نداشت،امریکا باید طوردیگری عمل میکرد،ما با این رفتاردشمنان زیادی برای خود درست کردیم،دشمنان بزرگ،ما همه ایده ها وشیوه کار سیاسی خود را به کشورها تحمیل میکنیم که چه نوع رژیمی داشته باشند و اینده شان به چه شکل باشد.اگرما میدان هوایی بگرام را درکنترول خود میداشتیم شاید شیوه خروج امریکا چنین پرافتضاح نمیبود.ما نباید بعد ازخروج خود خلا به جا بگذاریم.راه درست اینست که بگذاریم این مردم خود شان باشند وبصورت قبایلی جدا ازهم زندگی کنند،ما میان اینها تنش واختلاف بیشترایجاد کردیم.معلوم است که جواب اقای گلن به سوال اخر جواب مناسب ودارای عمق اندیشه نیست که خود بحث جداگانه است.باید تصحیح نمایم که بنیاد Oaksاست که برای نجات زنان قاضی درافغانستان فعالیت داردنه بنیاد Nazarene:

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا