گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » روززن وفرمایشات مذکرمرشد!
روززن وفرمایشات مذکرمرشد!

روززن وفرمایشات مذکرمرشد!

استحضاردارید که در همین ایام ماضی تقریبأ نزدیک حضرت مرشد که با مرشد مهترلامی شهرت دارد و ازایام چند شتراش درخانقاه مقدس دارلامان شریف زانو زده است واز تناکولات و من وسلوی استخباراتی که حضرت آنرا بیت المال و ازحق خود  می خواند  ارتزاق می فرمائید در گفتگوبا یک شبکه ضاله و معاند درجواب یک پرسش ژورنالیست گستاخی!!! که با مرشد اعظم گفتگوی گستاخانه !!میکرده  فرموده بود که : 

از ما ” که همان مرشد اعظم باشد”  یک زمانی پرسیدند که در جمله همه رهبرانی که تا امروز در افغانستان حکومت کرده کی را ترجیح می دهی و کی را بهتر یافتی ؟ دشوار بود که مه اینرا در همان شرائط و ظروفی که مه در او واقع بودم وبا این سوال مواجه بودم ! گفتم مه ملا محمد عمر را شائیسته تر از همه رهبران گذشته می دانم .درحالیکه ملا محمد عمر به ما میجگید ! ولی اعتراف کردیم با توجه به شائیسته گیهایش ! دلیل اش را هم در همان لحظه گفتم که او حاضر شد از امارت خود بگذرد ولی اشغال را نه پذیرد و دربرابر اش ایستادگی کند ….واضح ومبرهن است که اگرآدم اهلش باشد از همین  جمله ارشادی میتواند برای چندسال واندی نقشه راه دین و دنیا و امثال ذلک در بیاورد . اما بفهمی نه فهمی حضرت مرشد دارالامان شریف به دلیل اینکه ملا محمد عمریک واحد مذکردر تاریخ افغانستان است اینکه چگونه از امارت خود گذشت و به قول مرشد اشغال را نه پذیرفت ریشه درافکارمملوازخشونت ملا محمد عمر دارد و آنگاه که اسامه بن لادن مسؤلیت انهدام برج های دوقلوی نیویورک رابرعهده گرفت و ایالات

متحده امریکا یا به قول همین مرشد ” اشغالگران ”  خواستار محاکمه و تحویل دهی وی شده بودند ملا عمر در برابر این مطالبه امریکائی ها گفته بود که افغان ها یک ملت بسیار غیرتی است و……اما این مرشد مذکر دارالامانی فقط با این گفته ها ی مرحوم ملا عمر اکتفأ نه کرد بلکه خود برای تعمیل  ارشادات وعملکرد های عملی زندگی آن مرحوم درصف اول معرکه فکری حضوریافت .

چنانچه وقتی فیل اش هوای هندوستان کرد وخود را برای احرازکرسی “ریأ “ست جمهوری ” صد در صد ” اسلامی افغانستان کاندید نمود به عنوان کسی که نسبت به دیگرکاندید ها  در تمامی حوزه های زندگی مردم افغانستان برنامه و اجندأ دارد تنی چند اززنان شهر کابل و اطراف آنرا  را که با آب خوش باوری وصداقت  نسبت به مرشد اعظم ملمع کاری شده بودند به حضور پذیرفتند و در جمعی از آنها یک خطبه مرشدانه بنام حقوق زن در اسلام ایراد کرد . و در بخشی از آن فرمود :

زن نمی تواند بخاطر عاطفه قوی و نیرومند که دارد در یک یا دو مورد مؤفق شود، مثلا اینکه نمی تواند امیر باشد و یا در قضایایی چون قصاص قاطعیت داشته باشد، دیگر در هیچ یکی از عرصه های زندگی فردی و اجتماعی وجود ندارد که اسلام محدودیت را در برابر زن وضع کرده باشد. …

درخصوص فرمائیشات مرشد اعظم مهترلامی به شرح فوق واضح و مبرهن میباشد که سخن را روی با صاحب دلان است.امااین که مخاطب مرشد اعظم مهترلامی هرکسی که باشد لابد محل تأمل دارد.ازاستثنأت که بگذریم وبه کنهِ مسأله بپردازیم حقوق زن دردین مقدس اسلام ویاهرمکتب واندیشه آسمانی وزمینی دیگرتعلق به نگاه مرشدان و مریدان آن دین ومکتبی دارد که سعی میکنند آنرا با دقت و مو به مودرحیات شان عملی سازند .

در اندیشه ونگرش حضرت مرشد و دیگر معتقدان به فقه تاریخی حقوق زن در کلیپی که مشاهده فرمودید انعکاس یافته است که زن حق دارد انتحار یا به قول حضرت مرشد استشهاد کند !

لابد شما خواننده گان منتظر هستید تا  بشنوید و ببینید که مای بیسواد  در باب حقوق زنان در دین اسلام چه عرض میکنیم ، بله ؟ نخیر ما عجالتأ بی نظر و بی خبریم بی سواد هم که از سابق بوده ایم . از برای اینکه شما را بی خود در انتظار نه مانده باشیم  این قضیه حقوق زنان در اسلام را به نحو دیگری می خواهیم مطرح کنیم  آن اینکه مرد وزن در آفرینش و فطرت الهی از یک جوهر اند لهذا در باب  مسؤلیت و رسالت زنان درجامعه نیز همچون مردان حضور شان به اندازه توانمندی آنها تعیین کننده جایگاه و منزلت آنها ست که  قرآن کتاب الله نیز با صراحت و روشنی این چنین رسالت انسان را در قلمرو نفس مطرح نموده است و آنجا که نگاه به  مسأله رسالت و مسؤلیت انسان ویا هم هر آنچه که زنده هست  در قلمرو نفس و در تناسب به توانمندی های شان  مورد بحث قرار داده است ودر آیه ۲۸۶ سوره البقره اینگونه  تذکر داده است : لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا ۚ ……. از روح و محتوای آیه مبارکه  بخوبی روشن میگردد که ادای رسالت و مسؤلیت انسان درقبال خود،جامعه وتاریخ بشری متناسب به توانمندی انسان اعم ازمرد وزن است البته نه میتوان ازنگاه مردانه به تاریخ بشراعم اززنان ومردان که ازسوی دغل بازان مخملی وجلادان با ریش و بروت های انبوه حتی مرشدان اعظم می خواهند چنین مطرح کنند  که گویا زن ها کمتر از مردها شعور دارند ، فلان آقا و فلان مرشد که از تمامی خصوصیات انسانی و امتیازات فکری و علمی و اخلاقی فقط ” مذکر “ است به خود حق میدهد که در مجلسی از مریدان سینه چاک خود فتوی صادر کند و همه زنها را به جرم  نقیصه مونث بودن از ادای بسیاری رسالت های اجتماعی و انسانی محروم سازد.وبگوید که زن نه میتواند امیرباشد ویادرقضایای چون قصاص بلا نسبت قاطعیت داشته باشد .!!براستی هم چرا در دائره ذهن مرشد اعظم دامت برکاته کلیمه ای چون امیر وانجام عملیه ای مانند قصاص خطور نموده اند ؟ آیا حضرت مرشد اعظم ازبلقیس سبا ملکه معروف عهد حضرت سلیمان مطلبی ، یادداشتی ، رقعه ای  مرور نه فرموده اند  ؟ بدون شک که مرشد اعظم این گونه مطالب را بهترازهرکسی میداند و طبیعی است که داستان ملکه سبا را در قرآن پاک به عنوان تبیین خلقت الهی مبنی برنه تنها تساوی آن بانوی نامور تاریخ با مردان زمانه بلکه در برخی حالات برتر از اندازه هوش و عقل بسیاری از مردان آن زمان معرفی شده است . بانوی که با داشتن چنین عقل و چنین فراست بر قلمرووسیعی  ازسبأ به اساس تبیعت از عقل جمعی حکمرانی میکرد و سرانجام نیز این زنی که سلطنت می کرد و زمامدار کشور وسیع یمن بود ، عاقلتر از خیلی از زمامدارهای مرد بوده است . او می دانست که شجاعت در تسلیم شدن در مقابل حقّ است نه تهور ، او شجاعت را از تهور تمیز داد و نگفت : ما حاضر نیستیم زیر بار پیامبران بیگانه برویم ، زیرا که چنین خوی و سیرتی خوی درندگی است . اوپذیرفت ، چرا که بیگانه ای درکار نبود، سلیمان آشنا است پیامبری است که پیام دوست را آورده و سخن حقّ را ارائه داده است . قرآن کریم این داستان را به عنوان یک نمونه طرح می کند و میدانیم که  مرشد اعظم بیش و پیش ازدیگران  بر هدف و انگیزه ای اصلی  طرح این داستان راستین میداند . اما در باره اینکه چرا واژه قصاص که پس از اجرای یک جنایت به میزان نفوذ مادی ومعنوی جنایتکاران در جامعه وبیشتر درمقابل ستمدیده گان و فقرأی یک ملت مطرح میگردد با این همه نارضایتی ها وزندگی دلخراش مرشد اعظم وارد نه میباشد ؟ دلیل آن واضح است که بلا نسبت با شأن وعبا و قبای حضرت چسب ندارد!!! طبیعی است که زن به هردلیلی که باشد نباید وارد حوزه خونین قصاص شوند درغیرآن انگیزه وهدف آن بصورت روشن درقرآن کتاب مقدس مسلمانان بیان گردیده است .

در قرآن قصاص به عنوان اصل زرین خیر و منبع حیات معرفی شده است و لکم فی القصاص حیاه یا اولی الالباب لعلکم تتقون .ازاینکه در بینش و اندیشه مرشد اعظم  قصاص یک پدیده ء جنائی وکیفری  تلقی میشود وروی همین اصل نیز آن را ساحه ممنوعه برای زنان معرفی نموده است لهذا نباید با آن عزیزکه خود را مالک اصلی سرزمین بنام قصاص می خواند چون وچرا کرد و با وی چانه زد وبس .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا