گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » سلطه طالبان برافغانستان ازراه دروازه یاازراه پنجره وخشونت؟!
سلطه طالبان برافغانستان  ازراه دروازه یاازراه پنجره وخشونت؟!

سلطه طالبان برافغانستان ازراه دروازه یاازراه پنجره وخشونت؟!

گویند که مردی برای سرقت یک خانه از راه کلکین وارد طبقه دوم شد وقتی صاحب خانه دید که کسی برای سرقت و غارت نه از راه دروازه بلکه از راه کلکین و پنجره وارد طبقه دوم شده است ازدزد پرسید که چرا و چگونه  به منزل اش واردشده است گفت مرا باد به خانه ات آورده است ، صاحب خانه پرسید که پس چطوربه طبقه دوم رسیده است گفت !این برای خودم نیزیک  سوال است ! دوسه روز پیش بود که مباحثی مربوط به امنیت سرتاسری  بویژه آنرا وسیله مشروعیت و برسمیت شناختن از سوی سازمان ملل وانمود میکردند و در آن از فضائل امنیت نسبت به رژیم مخلوع جمهوری اسلامی افغانستان  که نه جمهوری بود و نه هم اسلامی میدانیستند می شنیدیم  و بدون شک آن امنیت قبرستانی را یکی از شرائط عمده برای برسمیت شناختن نظام طالبانی که زیر نام امارت اسلامی افغانستان بر سرتاسر افغانستان میدانیستند و اسرار بر برسمیت شناختن نظام امارت اسلامی طالبان توسط سازمان ملل متحد داشتند .

البته شاید این اذناب طالبانی که اکثریت شان معتاد بر زندگی روز مره و در بدل چند دیناری و هبه ای توجیه کننده گان  مخلص و صادق عملکردهای استخباراتی بویژه سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISI اند و برای چنین اهداف شوم استخباراتی و بیشتر تبلیغاتی بر میزهای گفتگو حضور می یابند و اتفاقأ دهشت افگنانی که از بیماریی روانی رنج میبرند و  از چندین دهه بدینسو در طویله های وحشت و خشونت استخباراتی نگهداری می شدند و در مخالفت ریأ کارانه  یکی از جناح های استخباراتی پاکستان  با معاهده دوحه آنها را جوقه ، جوقه به افغانستان ویران ساخته شده منتقل می ساختند مضحک و سخت شگفت انگیز خواهد بود که در نبود یک نقشه راه عادلانه و آزادی بخش ملی برای ایجاد یک افغانستان آزاد و مستقل آنچه که قبل از سلطه استخباراتی طالبان بر افغانستان درآن  سرزمین بؤقوع می پیوست آنرا کار آجنه دانیست و با ظهوراستخباراتی  طالبان در افغانستان امنیت  به ظاهر سرتاسری در این کشوررا از فیوضات و کمالات سلطه طالبان برافغانستان دانیست واقیعت این است که طالبان با تأکید بر گفتمان خشونت بار شریعت مدار فقه تاریخی نگهبانان راستین نظام اقتصادی بازار آزاد اند که به قول هگل فیلسوف نامدار آلمانی  بصورت یک تراژیدی بر قلمرو افغانستان غلبه و حضور یافته اند چه کسی نه میداند که طی بیست سال گذشته و در نظام  ساقط شده جمهوری اسلامی افغانستان که نه جمهوری بود و نه هم اسلامی از جنگجویان طالبان  که برخی از آنها در نتیجه توافق نامه دوحه به عنوان امارت اسلامی افغانستان به قدرت رسانده شدند از سوی نیروهای ناتو و ائتلاف به اصطلاح ضد تروریزم حمایت می شدند ؟ باید پذیرفت که در نظام اقتصادی یک قطبی حاکم بر جهان کنونی تأمین عدالت، آزادی  و رسیدن به استقلال واقعی مردم یک دروغ بزرگ است . اینجاست که باید به یک نقطه اساسی و عمیق توجه کرد وآن نکته این است که باید در وجود فرد فردی از ما تمامی منفذ های نفوذ استعمار را شناسائی و چنان محکم  بست  که نظام بین المللی سلطه معاصر در کشور های شرقی بویژه افغانستان نتوانند در آن نفوذ کنند . وباید این عملیه را به وجدان عمومی مردم مبدل ساخت تا از بطن آن صدای اعتراض و نه گفتن را شنید .

 

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا