گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » نقدی برنظر آقای مــحمدمـحق درمـــــورد اســــلام و خشـــونت !
نقدی برنظر آقای مــحمدمـحق  درمـــــورد اســــلام و خشـــونت !

نقدی برنظر آقای مــحمدمـحق درمـــــورد اســــلام و خشـــونت !

آقای محق بدرستی از نادر اندیشوران و معرفت اندیشان کشور ما اند که با آشنایی به سنت و مدرنیته و  دیدگاه معرفت اندیشانه میتوانند افق نگرش به جهان جدید و آینده را برای آینده سازان کشور بگشایند.او تصویر بایسته ای از میکانیسم فهم انسان از خودش،از متن و از جهانی که دران میزید ارائه کرده که انسان معرفت جو  را قادر میسازد گسست جزم اندیشانه دین را با جهان نو رفو نماید.مراد ازین نوشتار نقدیست بر نظر ایشان مبنی بر اینکه گروه طالبان و داعش با انگیزه قوی عقیدتی و قرائت ویژه ایکه از دین دارند میجنبند .آیشان یادآوری میکنند که هیچکس بدون عقیده راسخ و باور خلل ناپذیر دینی حاضر نمیشود دست به انتحار و کشتن خود بزند.اینکار فقط با نیروی عقیده دینی ممکن است و بس.من به این نظر ایشان تردید قطعی دارم چون عمل انتحاری میتواند با انگیزه های مختلف و شرایط و مقدمات دیگر هم انجام شود.

خلبانان انتحاری جاپانی در حمله به بندر پیرل هابر امریکا انگیزه معین دینی نداشتند،وفاداری به میهن و امپراطور بود که حاضر شدند خود را قربانی کنند.در شرایط دیگر بن بست در مبارزه و نومیدی هم میتواند شخص را به عمل انتحاری وادارد.ویتنامی ها هم در برابر قوای اشغالگر که از هیچنوع جنایت دریغ نمیکردند دست به انتحار قهرمانانه بقول خودشان میزدند.اکثریت قریب به اتفاق طالبان از کودکی از خانواده های شان جدا شده و در مدرسه های به اصطلاح علوم دینی توسط مربیان آی اس آی  و مدرسان جزم اندیش دینی مغزشویی میشدند.عقاید خاص جزمی و متصلب به انان تزریق میشد.این مدرسه ها از محیط ازاد بیرونی بریده و منزوی بودند و این طلبه ها هیچگونه رابطه فکری،فرهنگی و اموزشی با خارج مدرسه هایشان نداشتند.آنچه در انها شب و روز تلقین میشد نفرت و دشمنی بود به هرکه نوع دیگر می اندیشید.خارج از آموزه ها و باور های خود شان هرچه بود شرک و کفر و زندقه پنداشته میشد.آسان ترین و مستقیم ترین راه توصل به بهشت کشتن کشتن کافران و قربانی کردن خود بود.این طلبه ها از هیچگونه سواد و دانش دیگر برخوردار نبودند مانند موشهای لابراتوار در زیر چاقوی جراحی مغزی استخبارات پاکستان بار آمده اند.

فرد سالم و عادی در خارج از محیط اجتماع و تماس ازاد با دیگران ( غیر خودی ها) رشد نمیکند.چنین افرادی از نظر اجتماعی و روانی معلول و معیوب به حساب می اید.اینگونه افراد احتیاج به روان درمانی ،بازاموزی و دارالتآدیب دارند.در دوره اول حکومت طالبان و اکنون رفتار شان با مردم و زندگی شهری و مظاهر دیگر زندگی مدرن نشان میدهد که گویی برای اولین بار وارد جامعه انسانی شده باشند.ویدئو های کثیر منتشر شده در فضای مجازی و رسانه ها شاهد است که طالبان بعد از هجوم در شهر و ورود به دفاتر مانند بوزینه ها با لوازم اداری بازی کرده و جست و خیز میزنند و میخندند که واقعا فیلمیست تماشایی.کمترین اشنایی و اموزشی برای رفتار اجتماعی،رعایت احترام دیگران،رعایت حریم زندگی خصوصی و عدم ورود بدون اجازه صاحبخانه به منزل مردم ندارند.نوع رفتار شان با زنان،ریشسفیدان و اطفال و مایملک انها بی حرمتی کامل است به عنعنات،اخلاقیات اجتماعی و دستورات ابتدایی دینی.قرائت و تفسیر ما از دین هرچه باشد بما اجازه چنین رفتاری را نمیدهداولین و اصلیترین تعلیم دینی ایجاد اخلاق و رعایت نوامیس مردم است.دین فقط چندتا شعار و آموخته های تیوریک نیست که چون ضرب زبانی انها را تکرار کنیم.دین بدون اخلاق دین نیست.تیوری محض بدون حسن رفتار چه دینی و چه غیر دینی به یک جو نمی ارزد.دین برای اصلاح همین زندگی خاکی امده است نه امتحان تقریری در برابر منکر و نکیر.تقوای دینی برای همین زندگی همین اب و خاک است نه برای اخرت،بل برق را باید همینجا و اکنون پرداخت.دین هرچه باشد بدون میزان و معیار نیست،معیارش ادم شدن و ادم زیستن است.هیچ قرائت دینی بیرون ازین زندگی و بریده از واقعیات اعتباری ندارد.عزت و کرامت انسانی ،رعایت حدود و حقوق مردمان و اجرای عدالت اجتماعی خود میزان و معیار طلایی برای رفتار انسان و امتحان اخرتند.معیار رستگاری اخرت شعار و تیوری نیست به ریش و پشم و جل و پاردم هم نیست.طالبان یک نهضت فکری- عقیدتی و سیاسی خود جوش از میان مردم و خواسته ها و نیازهای انها نیستند،هیچیک از اوصاف یک نهضت فکری و سیاسی را ندارند.حتی یک فرقه مذهبی اجتهادی نو هم نیستند که افکار و عقاید شانرا در معرض تحلیل و داوری اجتماعی قرار دهند و به داوری و آرائ مردم حرمت نهند.من به برداشت نزدیک به یقین میتوانم بگویم که طالبان هیچگونه انگیزه و محرک راستین دینی و اخلاقی ندارند . تمام حرکات شان از رهبران شان گرفته تا پایین ترین عمله انها به این امر شهادت میدهد.برترین و بزرگترین هدف طالبان تصاحب قدرت سیاسی است و منافعی که به این قدرت گره خورده است.همه تظاهر و نمایش دیانت و شریعت در مبالغه امیز ترین و غلیظ ترین صورت ان وسیله است برای تصاحب و حفظ قدرت نه بیشتر ازان.چنانچه همین انگیزه در مورد عموم جنبشهای مذهبی  از اغاز قرن بیستم تا کنون صادق است.این شیوه قدرت طلبی بطور قطع و یقین دیکتاتوری،سرکوب ،زندان و شکنجه را در پی دارد.این از ضروریات تمامیت خواهی و قدرت انحصاری سیاسی است چه دینی و چه غیر دینی.

طالبان فقط نقش عمله سرکوب را بازی میکنند چه برای اهداف قشری و قبیلوی خود و چه برای اهداف بیگانگان مغرض،این شگرد با هیچ معیار اخلاقی و دینی سازگاری ندارد.جناب محق میفرمایند هیچکس نمیتواند منکر انتساب طالبان و داعش به اسلام شود.بفرمایند این انتساب معیار و محکی غیر از تظاهر هم دارد یا خیر.اگر معیار خواندن کلمه شهادت باشد و هیچ موازین دیگر عملی نداشته باشد این انتساب چه معنی و ارزشی خواهد داشت.باز فرموده اند تعلق داعش و طالب به اسلام نمیتواند برای رو شنفکران دلیل بی اعتباری و نفی دین با شد.این درست است اما بگویید این تشنگان و دیوانگان قدرت سیاسی دینی  غیر از عوامفریبی،ریاکاری و فساد و خشونت و ارعاب چه به جامعه عرضه کرده اند.اسلام همانست که به تعبیر خودتان هرکس قرائتی از دین دارد پس خارج از قلمرو قرایتهای دینی چه چیزیست که نمیتوان انرا نفی کرد.اسلام همینست که ما نمایش میدهیم.این نمایش بزرگترین دستآویز را بدست دشمنان بیرون و درون دین داده است تا آنرا مانند سیب گنده بدور بیندازند و به آن طعنه بزنند.میدانم درک فلسفی و معرفت اندیشانه از دین و اصالت ان غیر ازینست.این فقط به درد تئوری پردازان و اندیشمندان ژرف میخورد.اما هم اکنون ما روزمره شلاق دین و شریعت را میخوریم.ما نمیتوانیم نمایش عملی دین را از دید جامعه شناختی در داوری عملگرایانه نادیده گیریم.مرحوم شریعتی چه خوب میگفت « اگر میخواهید دین را خراب کنید به آن خوب حمله نکنید بلکه ازان بد دفاع کنید.» همانکاری که اکنون داعش و طالبان انجام میدهند.بقای دین در جامعه اگر باور های دینی ازاد مردم باشد درست و الا اگر نمایش قدرت سیاسی دین باشد همین تجربه برای هفت پشت ما کافیست.چون آقای محق فرصت خواندن کامنت ها را ندارند ناگزیر شدم انرا درصفحه خودم به توجه علاقمندان برسانم.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا