کنفرانس اخیر دوحه و مذاکرات میان امریکا و نمایندگان طالبان تداوم مداخلات امریکا در افغانستان و تلاشیست برای مشروعیت و قانونیت بخشیدن به توافقنامه غیر قانونی و نامشروع دوحه میان یک قدرت اشغالگر خارجی غاصب و یک گروه تروریستی دشمن مردم. این توافقنامه پنهانی و متضاد با اراده و خواست مردم میان دو طرفی انجام گرفته که هیچکدام حیثیت قانونی و مشروع ندارند،امریکا در موقف یک اشغالگر نظامی و طالبان در مقام یک گروه تروریستی برخلاف خواستها و اراده مردم میان یکدیگر توافقنامه ای را در غیاب و بر ضد منافع مردم به امضا رساندند.هیچکدام نماینده خواست و اراده مردم نیستند.امریکا دارای کدام حق قانونی است که که سراغ یک گروه مزدور و اله دست بیگانگان ، قاتل صد ها هزار غیر نظامی و مسوول خانمانسوزی ملت افغانستان رفته و با آنها توافقنامه صلح امضا کند؟این یک تبانی ایست میان دو طرف نامشروع که هستی و سرنوشت یک ملت را وجه المعامله خویش قرار داده اند.
امریکا برای خروج ننگین و مفتضحانه خویش به بد ترین و ننگینترین معامله دست زد در حالیکه خود بنیانگذار و متولی و حامی جمهوریت سراپا فاسد مستقر در کشور بود.در حقیقت یک غاصب قدرت را به غاصب دیگر تحویل داد.این توافقنامه از اساس غیر قانونی بود و تمام فیصله هایش نیز غیر قانونیست.اکنون امریکا با تدویر چنین کنفرانسهایی میخواهد مداخلات خودش و حاکمیت غاصبانه گروه تروریستی و ضد مردمی طالبان را مشروع و قانونی سازد.اکنون که طرفین نا مشروع و غیر قانونی همدیگر را به تخلف از مفاد این توافقنامه متهم میکنند هیچ رابطه ای با اراده و منافع مردم افغانستان ندارد، چه این توافقنامه تطبیق شود و چه نشود خواستها و منافع مردم را بر آورده نمیسازد.آیا یک گروه خشونت پیشه و تروریست میتواند طرف مشروع معامله و توافقنامه باشدو آیا فیصله ها میان ایندو الزامی برای ملت می آورد؟اتهام طرفین توسط یکدیگر به تخلف از مفاد این توافق تلویحا این توافقنامه را مشروع و قانونی جلوه میدهد که یک ترفند شیادانه و مردم فریبانه است. این انتقادات کاذبانه و سطحی امریکا چنین وانمود میکند که اگر طالبان به مفاد این توافقنامه عمل کنند قانونی و مشروع میشوند در حالیکه این معامله خاینانه از بیخ غیر قانونی و نا مشروع است.این عمل امریکا با هیچکدام از قوانین و موازین حقوق بین الملل سازگاری ندارد.امریکا برای مبارزه و امحای تروریسم به افغانستان مداخله نکرده بود بلکه برای تحکیم و توسعه تروریسم تلاش ورزید.اکنون هم تلاش دارد همین گروه بدوی منفور و جانی را قانونی و مشروع سازد.اصل این توافقنامه و ادامه تطبیق آن نقض حقوق اساسی مردم افغانستان است.مردم دنیا باید باید منتظر باشند هر تابو و پدیده زشت دیگر در جهان توسط امریکا قانونی و عادی ساخته شود. اصل خواسته مردم نقض این توافقنامه ننگین و نحس میباشد.امریکا با اینکار ننگینش مشکل مردم افغانستان را صد برابر ساخته است نه اینکه گرهی از کار فروبسته این مردم بگشاید.این عمل پیاده ساختن همان پروژه بحران آفرینی و تطبیق استراتژی chaus امریکا در منطقه است که صاحب نظرانی چون نوام چامسکی و میشل کولون بلژیکی ازان سخن میگویند.تطبیق و عمل به این توافقنامه نامشروع حاکمیت غاصبانه طالبان تروریست را قانونی و مشروع میسازد در حالیکه اینگروه یک حزب سیاسی متعارف و دارای اساسنامه معمول مانند هیچ حزب سیاسی دیگر در جهان نیست ، نه هیچکدام از قوانین و موازین حقوقی رایج در جهان را قبول دارند،نه شیوه کار و مبارزه شان مانند دیگر احزاب سیاسی در جهانست و نه به سهمگیری و رقابت قانونی دیگر گروههای سیاسی معتقدند،رفتار شان چنان بدوی ،غیر اخلاقی و خودسرانه است که نه با قوانین بشری سازگاری دارد و نه با دستورات دینی ادعایی خودشان.امریکا نه از سر نااگاهی و عدم شناخت دست به این معامله ننگین زده است و نه در اثر مجبوریت بلکه با شناخت و آگاهی تمام ازین گروه نا متعارف دست به این اقدام زده است چون اوصاف و ماهیت این گروه با اهداف پنهانی و طرحهای استراتژیک امریکا در منطقه همخوانی تمام دارد همانگونه که توسل به احزاب نیونازیها در اوکراین به مذاق امریکا برابر است و برای حاکمیت مجدد شان از هیچ تلاشی دریغ نمی ورزید.امریکا و طالبان هردو با تمسک به این توافقنامه و اساس قرار دادن آن میکوشند کار همدیگر را قانونی و مشروع نمایند.در حالیکه این معامله میان دو طرفیست که هردو غاصب اند.غوغا و هیاهوی رسانه ها برای اساس قرار دادن این توافقنامه در نقش سگان شکاری آنها برای گیج ساختن و غفلت مردم است و بس.هدفشان تداوم سلطه وحشیانه اینگروه است که ابزار مناسبی برای شکار های بعدی در منطقه از سوی امریکاست.صرف نظر از همه مناقشات و وسواس های رسانه ای ماهیت و عملکرد طالبان چیزی نیست که جامعه امروزین بتواند انرا تحمل نماید.این وظیفه خود ملت افغانستان و همه گروههای موثر سیاسیست که میتواند با ایجاد یک حرکت متحد و آگاهانه افغانستان از چشم افتاده و به حاشیه رانده شده را دو باره در محراق توجه جهان قرار دهد و سرنوشت خویش را بدست خویش رقم زند.طالبان نه ازمردم و نه از دین مشروعیت نمیگیرندبلکه مشروعیت خود راازامریکا می طلبند.