تقابل آرزوهای ملت باامارت

زبانم لال و قلم ام مال اگر راست نگوئیم از وقتی که امارت طالبان به قدرت رسانده شده است از همان روز مردم که در زیر سایه نظام مافیائی برای سقوط آن نظام مبارکه جمهوری اسلامی افغانستان که نه جمهوری بود ونه اسلامی میان خود شیرینی پخش میکردند و میگفتند که وعده خدا حق است دیگر بنام جمهوری بصورت کاذب و اسلامی به نحو مجعول فریب مان نه میدهند ولی این یک آرزوی بیش نبود بسیار زو د ماسکها از چهره حاکمان جدید بر زمین افتاد کسانی در عقب این ماسکها قرار گرفته بودند با عادات و فرهنک هیچ یکی از اقوام شریف سرزمین افغانستان باستانی آشنائی نداشتند وبا نعره های وحشتناکی که سر میدادند  توغ های بنام الله بلند می کردند و با صدای نفرت انگیزی ندای آزادی و بانگ نجات یک ملت اسیردرمنجلابی از وحشت و مفت خواری سرمیدادند جالب ترین ودرعین حال ناشناخته ترین شیوه ای که در تاریخ مدیریت جوامع بشری هیچگاهی وجود نداشت دوگانگی مراکز قدرت و کسانی بودند که قبل از این نیز با روابط محتلف در جامعه شناخته می شدند و مردم فقیر و رنجدیده افغانستان ازآنها خاطراتی داشتند و یاد های نیز ! اماآرزوها و شگوفه های امید مردم آنگاه بسوی پژمرده گی گراوید که در یک روز نسبتأ گرم تابستانی کسی که خودرا سخنگوی گروه طالبان می خواند واز توابع مردم شریف پکتیا بود لست کابینه سرپرست طالبان را اعلام کرد و ازمشاهده آن لست بؤضوح فهمیده می شد که قدرت میان شبکه حقانی و نیروهای که به نام شورای کویته معروف بودند بصورت مساویانه تقسیم گردیده است خطرناکترین اقدامی که برای تقویه اژدهای کندهار صورت گرفت ارسال مبلغ هزار میلیون افغانی بنام دستر خوان امیر المؤمنین فقید شیخ هیبت الله که ایشان نیز دریک برخورد ذات البینی چندین سال قبل در مسجدی درشهرکویته کشته شده بود بصورت نقدی واریز میگردید اما این مقدار پول ناچیز قسمتی ازپول های بود که در انطباق با طرح تروریستی رژیم جمهوری اسلامی ایران برای آموزش تعداد 30هزارنیروهای تروریستی که ازسوی عمران خان نخست وزیرپاکستان به افغانستان آورده شده بودند به مصرف می رسید   

۱: وقتی نیروهای طالبان برسرتاسر قلمرو افغانستان غلبه نمودند تصور بر این بود که شاید ازفهم و لزوم قوانین در یک کشورآگاهی داشته باشند و قانون اساسی که تعیین کننده حقوق ووجائب تمامی شهروندان وابسته به تمامی مذاهب اقوام و ملیت ها که در بحبوحه ای از تاریخ در برابر بیگانه گان قربانی داده اند میباشند ودر عین حال مسؤلیت ها ووجائب زمام داران در برابر شهروندان را تعیین میکنند قوانین اساسی برای یک جامعه ای که بر بنیاد تکثرمذهبی و قومی بنا یافته است لغو و یکی ازاکابری که با آژدهای هفت سر کندهار ارتباط دارد در خطاب به ژورنالیست ها گفتند که قانون ما قرآن و سنت اند ما هیچگاه دچار فقدان قانون نبودیم۲: واقیعت این است در نظام جمهوری اسلامی افغانستان که نه جمهوری بود ونه اسلامی همه انسانها را از پایگاه فرهنگی و هویتی اش بیرون ساخته بود وآنها را بصورت برده های نیازمند، ذلیل و زبون در آورده بود هرچند در نظام گذشته مسأله آموزش و پرورش دارایی نواقص و خلاهائ بود وبا ایجاد هزارا ن مکتب خیالی راه رابرای فساد گسترده مساعد ساخته بود       اما آنها هیچگاه مدعی نظام صد در صد اسلامی نبوده اند با اشغال افغانستان تو سط طالبان امید این بود که مسأله آموزش وپرورش که یکی از فرائض فوق حرام و حلال دانیسته میشود بصورت لازم در انطباق با شرائط عمومی بویژه فرهنگی جامعه افغانستان آنرا نه تنها ممنوع نه سازند بلکه آنرا به عنوان یک ضرورت تمدنی در جوامع انسانی رونق بخشند هرچند در نظام مخلوع قبلی نیزتمامی شرائط شرعی برای آموزش زنان مساعد بود . برخلاف این آرزوی مردم ستمدیده ده ها فرمان ازنام امیر المؤمنین در راه مسدود شدن این فریضه الهی صادر و آرام ، آرام دروازه های مکاتب بصورت کلی اما با بهانه های واهی مسدود گردید