یک سال از خروج نظامی آمریکا از افغانستان میگذرد. در طول این مدت، این کشور شاهد تحولات زیادی در حوزههای مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی و … بوده است؛ از جمله آنکه اقتصاد این کشور در طول این مدت، بهعلت توقیف شدن ۹ و نیم میلیارد دارایی افغانستان توسط آمریکا، با مشکلات زیادی مواجه شده است. این موضوع باعث شده است تولید ناخالص داخلی این کشور به شکل چشمگیری کاهش پیدا کرده و تقریباً همه بخشهای اقتصادی افغانستان متضرر شوند.حمید خوشآیند، کارشناس مسائل منطقه در یادداشتی برای وب سایت شورای راهبردی روابط خارجی نوشت:در ابعاد امنیتی نیز افغانستان همچنان با مشکلات متعددی درگیر است که بخشی ازآن را باید در«راهبردهای امنیتی» آمریکا در افغانستان جستجو کرد که ازمهمترین آنها میتوان به موارد زیراشاره کرد:۱: «تداوم نقشآفرینی در افغانستان»؛ خروج آمریکا از افغانستان که به قول ژنرال «مارک میلی» رئیس سابق ستاد مشترک ارتش یک «شکست استراتژیک» بود، هرگز به معنای «پایان اهمیت افغانستان» در سیاست خارجی آمریکا نیست. آمریکا، تنها مأموریت نظامی خود در افغانستان را خاتمه داده و همچنان برای پیشبرد اهداف منطقهای و بینالمللی خود از جمله مقابله با روسیه، چین و ایران به «نقشآفرینی در افغانستان» نیاز دارد.در حال حاضر چین به دلیل گسترش نفوذ و حضور اقتصادی و تجاری خود در افغانستان، «بزرگترین برنده خروج آمریکا» از این کشور است؛ موضوعی که بههیچعنوان برای آمریکاییها قابل هضم نیست.روسیه و ایران نیز همچنان روندهای مناسبی را در زمینه توسعه مناسبات خارجی در حوزههای سیاسی، اقتصادی و امنیتی با افغانستان طی میکنند؛ این دقیقاً همان نکتهای است که دولت بایدن بهخاطر آن در داخل کشورش حتی از جانب دموکراتها مورد انتقاد قرار گرفته است.۲: «احیای حضور و نفوذ مجدد» آمریکا در افغانستان؛ این امر سیاست فعلی کاخ سفید در این کشور است، ولی نه در اشکال نظامی. واشنگتن در این زمینه با یک مانع اساسی مواجه است و آن «فقدان زیرساختهای اطلاعاتی» لازم برای این کار است؛ «ساختار رسمی» اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در افغانستان که در دوره اشغال از یک شبکه عظیم سازمانیافته و چند ده هزار نفری تشکیل شده و در نهادها و سازمانها مختلف حضور داشتند، امروز کاملاً فروپاشیده است.در افغانستان، نهاد، سازمان یا سازوکار «رسمی» که آمریکا در راستای اهداف اطلاعاتی و امنیتی خود، با آنها تعامل و ارتباط داشته یا مکاتبه کند، وجود ندارد. همانطور که جان بولتن مشاور امنیت ملی دولت ترامپ تأکید کرده است، کاخ سفید عملاً «دسترسیهای اطلاعاتی» خود در افغانستان را از دست داده است. حتی در محیط پیرامونی و کشورهای نزدیک نیز آمریکا فاقد هرگونه پایگاه نظامی هوایی جهت اقدامات نظامی، امنیتی و … در افغانستان است.۳: «فعالیتهای جاسوسی امریکا در افغانستان»؛ فروپاشی ساختارهای رسمی اطلاعاتی و امنیتی آمریکا در افغانستان، به معنای عدم اطلاع واشنگتن از تحولات داخلی این کشور نیست. فعالیتهای جاسوسی آمریکا به صورت «غیررسمی» و «نیابتی» در افغانستان استمرار دارد که آثار آن را میتوان در رخدادهای تروریستی و انفجارهایی که در این کشور در پوششهای مختلف رخ میدهد، مشاهده کرد.اگرچه شبکه جاسوسی آمریکا در افغانستان «ساختار رسمی» ندارد، اما حتی در داخل طالبان نیز «فعال» است؛ همچنانکه واشنگتن به راحتی توانست ایمن الظواهری را هدف قرار دهد.۴: «بازیابی شبکههای جاسوسی اطلاعاتی در افغانستان»؛ اگرچه دست ایالات متحده از افغانستان کوتاه شده است و حضور فیزیکی و نظامی سابق را در این کشور ندارد، اما واشنگتن بیکار ننشسته و در راستای اهداف منطقهای خود از جمله مقابله با روسیه، چین و ایران، در حال «بازیابی» شبکههای جاسوسی و سازوکارهای اطلاعاتی خود در افغانستان است.علاوه بر این، اندیشکدهها و استراتژیستهای آمریکایی هم به دولت بایدن پیشنهاد میکنند که رایزنی خود را با برخی کشورها از جمله هند، پاکستان، تاجیکستان و ازبکستان با هدف دایر نمودن پایگاه هوایی آغاز کنند که در این باره ظاهراً اقدامات مؤثری در ازبکستان در حال انجام است.۵: «استراتژی باتلاق سازی از افغانستان»؛ با در نظر گرفتن مجموعه نکاتی که گفته شد و همچنین، «نیازی» که کاخ سفید بهویژه در ابعاد امنیتی و سیاسی به افغانستان دارد، باعث شده تا افغانستان مجددا مورد توجه واشنگتن قرار بگیرد. برای همین ژنرال «مکنزی» فرمانده پیشین سازمان تروریستی سنتکام در روزهای گذشته از احتمال «بازگشت نیروهای آمریکایی به افغانستان» سخن گفته است.علاوهبر این آمریکا دو راهبرد مشخص را در افغانستان دنبال میکند؛ نخست، «راهبرد فراافق» یعنی هدف قرار دادن افراد و گروههایی که از نظر آمریکا تهدید تلقی میشوند و دوم، «استراتژی باتلاقسازی» یعنی افغانستان برایر تهدید امنیت ایران، روسیه و چین به منطقه جنگ و تروریسم تبدیل شود.در پایان باید تأکید کرد، «هوشیاری» و «هماهنگی سیاستهای» چین، روسیه و جمهوری اسلامی ایران در قبال اقدامات و فعالیتهای جاسوسی آمریکا در افغانستان یک «ضرورت راهبردی» است. چرا که آمریکا برای پیشبرد اهداف و مقاصد سیاسی و امنیتی خود حتی از ابزار داعش نیز «بهرهبرداری» میکند.داعش ابزاری است که برای آمریکا «کارکرد دومنظوره» دارد؛ هم برای چین، روسیه و ایران تهدیدات امنیتی تولید میکند و هم از طریق بههمریختن اوضاع، برای طالبان دردسر درست میکند. در اینجا یک نکته مهم وجود دارد و آن تصور غلط یکیپنداشتن داعش با طالبان است، این درحالی است که آنها نه تنها هیچ ارتباطی با هم ندارند، بلکه طالبان سالهاست که کتابهایی در رد داعش منتشر میکند.نباید فراموش کرد که بسیاری از سربازان و جاسوسان افغانستانی که آمریکا آنها را آموزش داده بود، با «نظارت و هدایت» کاخ سفید به صفوف داعش پیوستهاند. آمریکا تمام توان خود را برای اثرگذاری در تحولات درونی افغانستان به کار بسته است. بنابراین نباید اجازه داد اشتباه استراتژیک آمریکا در افغانستان «جبران و ترمیم» شود و این کشور دوباره برای ماجراجویی آمریکا و دشمنان افغانستان خالی بماند.