گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » تقدم وبرتری معرفت برهویت!
تقدم وبرتری معرفت برهویت!

تقدم وبرتری معرفت برهویت!

بدون معرفت بقای زندگی دشوار است. برای تثبیت این ادعایم به چند آیه قرآنی، مقوله، شعر و مثال های زنده توجه تانرا جلب میکنم. بیایید کمی دوستانه و‌ وطنی بحث کنیم، در افغانستان زمانیکه یک شهروند افغانستان کارت هویت یا تذکره اخذ میکند در تذکره هویت او چنین درج میشود: اسم: ولد : ولدیت: محل تولد: سکونت: ولایت: قریه: دین: قوم: ملیت: و قرار بود که به اثر پیشنهاد «بی بی گل» خانم اول کشور یا first lady نام «ننه و ننه کلان!» ما هم در تذکره یا هویت ما نیز افزوده شود. موضوعات فوق همه بیانگر هویت فردی است که بعد منتج میشود به هویت اجتماعی یا ملی، دردا و حسرتا که هرگز در تذکره ما مردم افغانستان درجه تحصیل: درجه دانش: درجه معرفت: تخصص: درجه علمیت، را ذکر نکردند و اگر این حس هویتگرایی نسبت به معرفتگرایی در کشور ادامه داشته باشد هرگز درجه تحصیل، تخصص و علمیت را درج تذکره نخواهندکرد. آیا اسم پدر و پدر کلان و جای تولد برای انسان هویت میدهد؟

اگر یک هموطن ما زاده فلان ولایت باشد انسان بهتر و برتر است، اما اگر زاده دایکندی و بامیان باشد انسان حقیر و بیچاره است، همینطور؟ با این هویت که گویا من پسر فلان، نواسه فلان و از فلان ولایت افغانستان هستم که در فلان غزوه پدرم و پدر کلانم شمشیرزن ماهیر بودند ویا چاپ انداز خوب و پهلوان مشهور بودند برای یک شهروند هویت میدهد؟ زمانیکه خودم به اساس علمیت، دانش و معرفت خود بجایی نرسیدیم من این هویت را چه در فرق خود بزنم که پسر فلان کس و نواسه فلان کس و از فلان ولایت هستم؟ «چه پخپله ميړه نه یم په جهان کی نو به فخر د بابا کوم ترکومه!» خودم بیسواد، زن، دختر و فرزندم را برای تداوی میبرم پاکستان، اما هویتم است شمشیر زن توریالی، بریالی، زمری، شمشیری، امپراتور، قهرمان، اتل! عجب! آنعده دوستانیکه در اروپا و آمریکا زندگی دارید در کارت هویت تان به جز اسم، تاریخ تولد و محل زندگی چیزی دیگری ذکر است؟ یا نزد مردم اروپا و آمریکا و سایر کشور های متمدن و پیشرفته هویت ارزش ندارد؟

مقایسه انسانهای دارای معرفت و انسانهای دارای هویت را خدا در قرآن اینطور بیان کرده: قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ ۗ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ. بگو: آیا آنان که اهل علم و دانشند با مردم جاهل نادان (اما صاحب هویت) یکسانند؟ منحصرا خردمندان متذکر این مطلبند. Say, ‘Are those who know equal to those who do not know?’ Only those who possess intellect take admonition. فردوسی (رح) پاکزاد و معرفتگرا میفرماید: توانا بود هرکه دانا بود زدانش دل پیر برنا بود. فردوسی نه گفته که توانا بود هر که عرب بود یا افغان بود یا آمریکایی بود و نه گفته که ز هویت دل پیر برنا بود، بلکه فرموده: «ز دانش دل پیر برنا بود». توجه کنید به معنی این آیه قرآنی: يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‌ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ «13حجرات »

اى مردم! ما شما را از مرد و زن آفريديم و شما را تيره‌ها و قبيله‌ها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد، همانا گرامى‌ترين شما نزد خدا، با تقواترين شماست، همانا خدا داناى خبير است. در این آیه شریفه خدا مردم را مخاطب قرار داده (نه مسلمانان را) بیان میکند که شما را از زن و مرد و بعد به اقوام و قبایل هویت شما را جهت معرفت و شناسایی تقسیم کردم، اما نزد خدا بهترین شما پرهیزگار ترین شماست، خدا هرگز بنده های خود را به اساس هویت شان نه گفته که بهترین شما عربهای شما، افغان های شما، آمریکایی های شما، موزمبیقی های شما یا اروپایی های شماست، اگر هویت نسبت به معرفت تقدم و برتری می‌داشت حتمآ در این آیه می‌فرمود که «عربها یا افغانها بهترین شماست». در فرهنگ افغانی یا افغانستانی ما نامگذاری اطفال با این کلمات خیلی مروج است: ننگیالی، توریالی، بریالی، زمریالی، شمشیری، اتل، قهرمان، زمری، زدنی، شوی شار یا «شوهر شهر»، بدماش وغیره آیا چنین نامگذاری و القاب خود بیانگر برتری جویی و ادعای هویتگرایی نیست؟ چند نمونه از اشعار هویتگرایانه: «زه یم زمری په دی نړی له ما اتل نشته» په هند و سند په تخار او په کابل نسته، بل په زابل نسته له ما اتل نسته» به این چند مثال زنده هویتگرایان توجه کنید: عطا محمد نور والی سابق بلخ گذشته از اینکه در جهاد علیه روس‌ها سهم فعال داشت، اما هویت کاذب امپراتور شمال در بیست سال جمهوریت او را به آسمان بالا کرده بود، او ادعای نصف سفارت خانه های دنیا، پنجاه فیصد وزارت ها، قونسلگری ها را از نظام جمهوریت نکرد؟ نظام را تهدید نکرد که در دو روز ارگ را فتح میکنم؟

اگر چه ایشان فارغ صنف دوازده و چند وقتی معلم هم بودند، اما فراغت از صنف دوازده نمایندگی از دانش و معرفت یک انسان را نمیکند. آیا دادن رتبه یا لقب مارشالی برای عبدالرشید دوستم بیسواد دادن هویت کاذب به او نبود؟ آیا کبر، غرور و تکبر رهبران جهاد ناشی از خصلت هویتگرانه آنها نبود که آنها را در آسمان بالا کرده بود، که به اثر آن خصلت هویتگرایانه به سرنوشت خون دو میلیون شهید بازی کردند؟ اگر آنها معرفتگرا می‌بودند سرنوشت جهاد به تخریب کابل نمی انجامید. حس برتری جویی و تمامیت خواهی حاکمان، رهبران خصوصآ حاکمان فعلی ناشی ازحس هویتگرانه آنهاست درحالیکه همه بیسواد هم اند. فاعتبروا یا الولی الاباب. نقد و نظر با جبین گشاده پذیرفته میشود

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا