گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » تظاهرمتحجرانه برپاسداری ازقانون
تظاهرمتحجرانه برپاسداری ازقانون

تظاهرمتحجرانه برپاسداری ازقانون

پیش ازاین به کراًت و به انحأ مختلف خدمت خواننده گان عزیز عرض کرده ایم که هرگاه ارزشها و پاسداریی از قانون و حاکمیت آن در یک جامعه بصورت ریأکارانه و به حیث ابزار رسیدن به قدرت مورد استفاده قرار گیرد و به جایی قلبها در مزرعه ای از غرائز ریشه دوانیده باشد  ودرچنین حال و احوال رهبران دست نشانده و آنانی که در جوامع سنتی از حاکمیت قانون سخن میگویند تقویت کننده استبداد حاکم اند .چنانچه حوادث آخیرکشور همسایه  پاکستان برای ما و همه کشورهای اسلامی در منطقه و جهان درس های اخلاقی و درعین حال سیاسی بجا گذاشت . ودیدیم که چگونه همه نیروهای که در قلمرو کشور پاکستان زندگی میکنند تظاهر بر حاکمیت قانون و آنهم با داشتن مفردات شبه مذهبی با قرئت بنیادگرایانه را از اصول شهروندیی میدانند و مخالفان را با تیغ همین قانون سرمی بُرند . چنانچه می بینید آقای سراج الحق رهبر جماعت اسلامی پاکستان در مغائرت با افکار و اندیشه های زنده یاد ابوالاعلی مودودی رح بنیانگذار جماعت اسلامی در نیم قاره هند که اساسأ با نظریه پاکستان و تأسیس کشوری با چنین نام علنأ اظهار مخالفت میکرد وقتی طرح ابطال رأی عدم اعتماد از سوی مخالفان در مجلس آنکشور غرض ارزیابی قانونی در دیوان عالی یا ستره محکمه مورد بحث قرار گرفت آقای  سراج الحق امیر دست نشانده سازمان اطلاعات ارتش پاکستان ISI در یک گردهم آئی هواداران اش گفت :

ما از دادگاه عالی پاکستان  میخواهیم که قانون اساسی را با ماهیت اش حاکم گرداند و این را هم می خواهیم که مانند گذشته دادگاه نظریه ضرورت را در نظر نگیرد بلکه شعار نظریه ضرورت قبرستان سوپریم کورت اف پاکستان تحقق یابد ……… ما طرفدارحکومت نیستیم و ازاپوزسیون نیز حمایت نه میکنیم مگر ما می خواهیم که قانون اساسی نگه داشته شود که در میان آن احکام اسلامی وجود دارد در آن حاکمیت خدا در زمین پذیرفته شده است . در این قانون اساسی قادیانی ها غیر مسلمان خوانده شده است این قانون اساسی تضمین ختم نبوت است این قانون برمنع سود و ربح استوار است روی همین اساس است که نگهداری و پاسداری ازین قانون اساسی را تقاضای ایمان ما میدانیم و هرانکه در برابر این قانون اساسی توطئیه  کند وی دوست پاکستان نه بلکه دشمن پاکستان است . ما باور داریم که به سطح جهانی نیز در برابرچنین قانون اساسی توطیه ای وجود دارند وبه سطح ملی نیزچنین توطیه هاادامه پیدامیکند . نه تنها ما بلکه ملت ۲۲۰ میلیونی پاکستان در هرمرحله  از آن حمایت میکنند ….متأسفانه زمزمه تحقق این شعارریأکارانه غیراسلامی که درانطباق با خِردو عقلانیت هیچگونه تعلقی نداشته است تنها درقلمروکشورپاکستان باقی نماند وبه دلیل داشتن وجوهات مشترک مذهبی وهمسایه گی با مردم افغانستان ازحنجره های نیز بلند شد که خود را مسلمان واحیأ کننده گان دین الله درافغانستان می نامیدند. 

    چنانچه گلبدین حکمتیاررهبرحزب اسلامی افغانستان که روابط تنگاتنگ نه تنها باجماعت اسلامی پس ازعلامه مودودی بلکه با نگهبانان اصلی نظریه پاکستان یعنی ارتش آنکشوروبه نمائنده گی ازآن با سازمان اطلاعات ارتش پاکستان یعنی ISI داشت روی همین معیارها درافغانستان باساس همین مؤلفه یعنی اسلامی بودن قانون اساسی درافغانستان بابرپائی  تشریفات مصنوعی با اداره مافیائی درکابل پایتخت افغانستان پیوست . ودر یک محضر عام قانون اساسی افغانستان بویژه ماده سوم آن (که آقای حکمتیار آنرا ماده دوم خواند )که در افغانستان هیچ قانونی در مخالفت با اسلام نه میتواند باشد

شاید هیچ یکی از ملت ها و نهضت های مردمی و اجتماعی در تاریخ معاصر بشری آنچنانچه مردم مسلمان افغانستان مظلوم گشته اند با محرومیت و مظلومیت به سربرده باشند . احساسات جاه طلبانه و عطش قدرت و مقام دروجود دغل بازان معروف ، مسخ کننده گان ارزشها و تیکه داران   داعیه  دینی و مذهبی در تاریخ کشور ما  ازمحرکات اصلی این فاجعه به شمار می رود . از مسخ ارزشها گفتیم وقتی نگاه بزرگترین رهبر یک نهضت دینی جماعت اسلامی پاکستان مانند زنده یاد سید ابوالاعلی مودودی رح بصورت اساسی نسبت به بنیانگذاریی یک کشور وجهان بینی و یاهم نظریه وجودیی آن بکلی مسخ گردد و تمامی کسانی که به عنوان رهبران سیاسی مذهبی جماعت اسلامی پاکستان و یاهم دیگر احزاب سیاسی مذهبی  از سویی نگهبانان اصلی کشور یعنی ارتش به جامعه عرضه گردد دیگر هیچگونه شبه ای باقی نه میگذارند که کشور بسوی نابودی و قهقرأ به پیش میرود . بشنوید این ویدیو کلیپی در باره زندگی زنده یاد علامه سید ابوالاعلی مودودی و سخنان دکتر فاروق حیدر مودودی فرزند ارشد علامه مودودوی که درباره نقش والد گرامی اش درمبارزات ضد استعماری بصورت کوتاه بیان میکند.چناچه شندیدید در این ویدیوگفته میشود که :

این یک حقیقت تاریخی است که بنیانگذار جماعت اسلامی مولانا مودودی قبل از تأسیس پاکستان با نظریه و تصور پاکستان همچنان با قائد اعظم محمد علی جناح مخالفت میکرد و پس از تأسیس کشور پاکستان نیز بر موقف خود استوار باقی ماند . مخالفانش وی را متهم مینمود که قائد اعظم محمد علی جناح را کافر اعظم خطاب میکرد و پاکستان را نا پاکستان می خواند و با تأسیس پاکستان نیز با قائد اعظم محمد علی جناح مخالفت میکرد . وی با تأسیس کشوری بنام  پاکستان نیز با این موضع اش استوار ماند که قائد اعظم یک کشوری برمبنای قومیت ایجاد نموده است و از تأسیس یک دولت اسلامی ناتوان میباشد . واین راست است که پاکستان بر مبنای نگاه قومی بوجود آمده است نه براساس اصول مذهبی . چنانچه برخی از هواداران علامه مودودی پس از قیام پاکستان نیز میگفتند که وی مخالف نظریه پاکستان و شخص محمد علی جناح بود و این واقیعت از سخنان محمد علی جناح هویدا بود که بدون اسم بردن از کسی در یک گردهم آئی بزرگ چنین گفته بود . اسلام علیکم ! برادران و خواهران ؛ ما برای ایجاد کشوری بنام پاکستان بسیارقربانی ها داده ایم و پروردگاردرمقابل آن همه قربانی ها برای ما این نعمت را اعطا نموده است . مگر دشمن ما این را می خواهد که پاکستان بوجود نیاید …..اما وقتی از آقای فاروق حیدر مودودی فرزند علامه مرحوم مودودی پرسیدند که :

وقتی علامه مودودی مخالف نظریه پاکستان و تشکیل کشوری بنام پاکستان بود چرا به پاکستان آمد ؟ آقای حیدر فاروق مودودی در جواب گفت : آن یک مجبوریت ما بود و ما که در پتهان کوت زندگی میکردیم و آنجا نه میتوانیستیم برویم مجبور شدیم به پاکستان بیائیم اگرنه هرگزنه می آمدیم بخاطریکه ما مخالف پاکستان وجناح صاحب و مسلم لیگ بودیم . اکنون نیز با صراحت می گوئیم که نباید ما شامل گناهی باشیم که درایجاد پاکستان صورت گرفته است . آخیرأ به صورت نا آگاهانه و یاهم در عالم خبر دو جریان فکریی  مدعی اسلام در پاکستان و منطقه من جمله افغانستان در تقابل هم قرار گرفته اند ، اولین جریانی که با داشتن پیروان مخلص و بی آلائیشی از متن حوادث و جنگ در افغانستان رونق یافته است نهضت ایدؤلوژیکی سیاسی  نوینی بوده که اندیشه های آزادی بخش وعدالت خواهانه دینی و میهنی را محوروملا ک تمامی تغییرات و تحولات در جامعه و افغانستان می شمارند و هرنهضت سیاسی و فکری را با اقتضای شرائط عمومی بویژه اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی را بر بنیاد اصل زرین مشورت و عقلانیت در قلمرو جغرافیاوی هر کشور مورد عمل می شمارند که اتفاقأ هدف  اصلی و محوروجودیی تمامی نهضت های معاصر اعم از دینی و غیر دینی را درجهان معاصرهم روی همین مطلب می چرخد . دربرابراین نگاه  انسانی وملی به حوادث تاریخی حاملان گفتمان اقتدار گرا و سنگواره ای قراردارند که بدون توجه به شرائط عینی جامعه ومردمی که درقلمرویک جغرافیای تاریخی نسل درنسل زندگی نموده  ودردفاع  ازآزادی و جغرافیای بنام  میهن خون های مشترکی را قربانی داده اند طبیعی است که این گروه تنبل طفیلی وار نقشه راه نجات باضافه شیوه های اجرای آن را نیزبصورت کاپی با شیوه “نقل مطابق اصل ” درسینه های از نسل معاصر حاضر و آئنده حک میسازند . نباید فراموش کرد که گفتمان اقتدارگرا نه تنها در حوزه مذهبی به مشاهده میرسد بلکه تحجرونگاه سنگواره ی به تاریخ وانسان میراث مشترک تمامی اقتدارگرایان مذهبی ولائیک میباشد که نوع زندگی نیاکان وگذشته گان رابه نسل های حاضروآئنده منتقل میسازند . کاملأ طبیعی است که باچنین نقل و انتقال نا ارزیابی شده در پیوند به شرائط و مؤقیعت فرهنگی واقتصادی هر کشورنظام های توتالیتاری اعم ازمذهبی وغیرمذهبی بوجود می آید که با ماهیت و محتوای نسخه قابل تطبیق درشرائط مساعد درجوامع بشری  تفاؤت دارند اما این خلأ ی عقیدتی نیز با مسخ افکار و اندیشه های رجال برجسته و تیوری پردازان نامور تاریخ همچون ابوالاعلی مودود رح که توانیسته بودبرافکارواندیشه های بسیاری ازمدعیان مبارزه بااستبداد در کشورهای شرقی و اسلامی تأثیر فکری داشته باشند و درهمین راستا احزاب مذهبی در منطقه منجمله افغانستان  مانند حزب اسلامی  افغانستان برهبریی گلبدین حکمتیارکه بر اندیشه ها و افکار مسخ شده مرحوم علامه ابوالاعلی مودودی فخر فروشی میکرد و تا اکنون نیز گاه گاهی از جوشانده های به میعاد گذشته و مسخ شده  افکار علامه مودودی بهره می برند و می نوشند . فاروق حیدر مودودی فرزند ارشد مرحوم علامه مودودی داستان تأسیس جماعت اسلامی را به عنوان پایگاه الهام بخش  مبارزات فکریی مبارزان راه آزادی اینگونه بیان میکند :

وقتی درسال ۱۹۴۱تشکیلاتی بنام جماعت اسلامی بوجود می آمد و در آنزمان مولانا ابوالکلام آزاد به پدرم یعنی مرحوم علامه مودودی پرسید حزبی را که شما بنیانگذاری میکنید قانون  و مرام نامه  آن کدام است ؟ پدرم مرام نامه  جماعت را به وی تفویض نمود ایشان گفتند که فردا در باره آن صحبت خواهیم کرد . فردای آنروز مرحوم  مولانا ابوالکلام آزاد در صحبت به پدرم گفت : اگربا این قانون و مرام نامه حزب و تشکیلاتی را بوجود آورید بدون شک که یک حزب فاشیستی خواهند بود ومرام نامه جماعت اسلامی نیز اگر خوانده شود یک مرام نامه  فاشیستی است که در آن فقط امیر جماعت انتخاب  می گردد و دیگربا  تمامی صلاحیت رامانند فرمانده کل  ارتش هیچ کسی نه میتواند مانع گردد . این نوع سیستم بدترین نوع دیکتاتوری است و الله ج آن وقت پاکستان نجات خواهند یافت که کشور ازدست چنین اوباشان مذهبی آزاد شود .

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا