گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » توتالیتاریسم و ربات‌های قاتل !
توتالیتاریسم و ربات‌های قاتل !

توتالیتاریسم و ربات‌های قاتل !

شورش‌ها، انقلاب‌ها وجنگ‌ها همواره پدیده‌هایی بوده‌اند که دربسترآنها، جنایاتی علیه یک طرف یا هردو طرف روی می‌داده است ونظامیان یا معارضینِ هر طرف، غیرنظامیان و یا نظامیان طرف مقابل را به قتل می‌رسانده‌اند.اما به نظرمی‌رسد چه درقالب شورش، چه انقلاب و چه جنگ، هیچ پدیده‌ای به اندازه‌ی توتالیتاریسم نمی‌توانسته اینچنین ربات‌های قاتل پرورش دهد‌؛انسان‌هایی که بدون پرسش فقط رسالتِ به قتل رساندن را به انجام می‌رسانند ودرآن لحظه‌ی شوم جنایت، نه تنها احتمالاً عذاب وجدان به سراغ‌شان نمی‌آید بلکه بر این باورند که رسالتی فراتاریخی بردوش دارند و در راه آن رسالت فراتاریخی، گرفتن قربانی،امری ناگزیراست!توتالیتاریسم، ربات‌های قاتل خویش را طی چند مرحله پرورش می‌دهد. سربازی که ابتدا به هموطن خود،به یک نوجوان، تجاوز جنسی می‌کند و سپس با ضربات متعدد اورابه قتل می‌رساند درحالی که مکتبی که به آن منسوب است آشکاراتجاوزجنسی وقتل راگناهی بزرگ معرفی کرده است وسپس جسد بی‌جان اورا برای پنهان‌کاری در گوشه‌ای رها می‌نماید بدون تردید،به لحاظ ذهنی وروانی، فرایندهای ویژه‌ای راطی کرده است تا نه پرسش کند، نه مخالفت کند ونه رنج بکشد.توتالیتاریسم، تولید سربازهای قاتل راطی این سه مرحله به انجام می‌رساند:۱: ماشین توتالیتاریسم ابتدا برای سربازان‌ش انواعی از مرزهای انسانی تعریف می‌کند و این تفاوت‌ها را اصالت می‌بخشد:مرزهای زبانی، مرزهای قومیتی، مرزهای جنسیتی، مرزهای نژادی و مرزهای عقیدتی.عده‌ای هم نژاد ما، هم عقیده ما وهم جنس ما هستند وعده‌ای دیگر،انسان بودن‌شان فرع برتفاوت‌شان با ماست. دراین معنا، انسان بودن، اصالت ندارد بلکه مرزهای انسانی، صاحب اصالت می‌گردند. ۲: در مرحله دوم، ماشین توتالیتاریسم تلاش می‌‌کند بطور سازمان‌یافته به این مرزهای اصالت یافته، معنا ببخشد. اگر نژاد ما سفید است، اگر عقیده ما تنها عقیده‌ی برحق است، اگر ما قوم یا مذهب برگزیده هستیم، این برتری‌‌ها بی‌علت نیست. او برای اثبات این برتری، علم و تاریخ و فلسفه‌ی ویژه خود را می‌سازد! توتالیتاریسم با استخدام دانشمندان و فلاسفه و علمای برجسته دین، جریانی شبه‌علمی، شبه‌فلسفی و شبه‌دینی به راه می‌اندازد تا نشان دهد که برتری آن مرزها و تفاوت‌ها، مبنای علمی، تاریخی و فلسفی متقنی دارد و بدین ترتیب  باورپذیری این ایدئولوژی را تضمین می‌کند. طرح نظریه‌ی علوم انسانی اسلامی، طرح فلسفه حکومت فقیه در زمان غیبت امام و اتصال آن به انقلاب جهانی آخرالزمان، ادعای برخورداری از ژن برتر، توانمندی بیولوژیک نژاد سفید، برتری تاریخی نژاد آریایی و مانند آن، نمونه‌هایی از این تاریخ‌سازی ها، شبه‌علم‌سازی‌ها و فلسفه‌پردازی‌ها هستند.۳: مرحله سوم این فرایند، ایجاد احساس ناامنی در ذهنِ سربازانِ خود نسبت به غیرخودی‌هاست. توتالیتاریسم چنین القاء می‌کند که انسان‌های دیگر، نه تنها مرزهای آشکاری با ما دارند، نه تنها این مرزها اصالت و برتری دارند، نه تنها این برتری‌ها پشتوانه‌ی علمی، تاریخی و فلسفی دارند بلکه وجود غیرخودی‌ها و بخصوص، حضور موثر آنها در جامعه موجب به خطر افتادن قدرت، بقاء و دوام ما و رسالت فراتاریخی ماست و غیرخودی‌ها دشمن ما و مانع بقاء و عامل تضعیف ما هستند. لذا خشونت علیه آنها بخشی از رسالت فراتاریخی ما و بنابراین، مقدس است. بدین ترتیب، توتالیتاریسم طی سه مرحله، به ساخت‌ ربات‌های قاتل می‌پردازد و پروژه تامین بقاء و دوام خویش را از طریق این سربازها با ارعاب و وحشت‌پراکنی پیش می‌برد. توتالیتاریسم تا زمانی ماندگار است که امکان وحشت‌آفرینی داشته باشد. مهمترین پادزهر توتالیتاریسم، همبستگی‌های کوچک و بزرگ و تشکل‌سازی است. جامعه‌ای که بتواند در قالب انواعی از همبستگی‌های نظری و عملی، مرزهای انسانی را بشکند و حساسیت، شجاعت و حمایت جمعی را تکثیر کند و با تضعیف ماشین ارعاب، توازن قوا را به سود جامعه مدنی و دموکراتیزاسیون تغییر دهد خواهد توانست بر توتالیتاریسم غلبه کند.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا