گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » وقتی حوالــدار امـرالله صالح حقوق بشــــر را ازقلــــم مـــی اندازد !
وقتی حوالــدار امـرالله صالح حقوق بشــــر را ازقلــــم مـــی اندازد !

وقتی حوالــدار امـرالله صالح حقوق بشــــر را ازقلــــم مـــی اندازد !

خُلق مبارک معاون صاحب امرالله خان ،امروز تاحدودی تنگ بود ، علت خُلق تنگی ؟ ترور ناجوانمردانه دوتن از قضات ارجمند زن منجمله قاضی قدسیه عضو ریاست تحقیقات و مطالعات ستره محکمه  و قاضی ذکیه عضو دیوان تجارتی ستره محکمه که  با فیر تفنگچه وقتی به طرف وظیفه روان بودند درمربوطات ناحیه دهم شهر کابل بصورت فجیع به قتل رسیده بودند  . ناگهان خون هیتلری معاون صاحب به جوش آمد وهمچون هر جلاد  دیگر تاریخ آسان ترین راه حل معضله را نشان دهی فرمود و پس از ارائیه کلیمات ریأ کارانه معمول ترحیم که مراتب تسلیت و احترام خویش را خدمت خانواده های محترم که دیروز عزیزان شان را در حمله تروریستی در ناحیه دهم از دست دادند عرض می نمایم ….

البته معاون صاحب پس ازبیان وارشاد دلائیل جنایات که نه ریشه درفقرعمومی وبی عدالتی هادر جامعه بویژه  در قلمرو جمهوری اسلامی افغانستان میداند  بلکه درنوع اعمال قوانین و سؤاستفاده مجرمین از آن قلمداد نمود راه حل اساسی را نیزارشاد فرمود ودر بخشی از همین فرمان صبح گاهی نوشت که :  یکی ازراه حل های اساسی  این معضله اعدام شماری ازدستگیر شده گان است…البته بازهم التفات نمود که نه گفت ویاهم فراموش کرد که واژه قتل عام و ریشه کن ساختن مجرمین را نیزعلاوه می فرمود .

اما جای تعجب آنجا و آنگاه است درحالیکه معاون صاحب امرالله خان و دیگر اذناب مافیای حاکم برافغانستان خود را بزرگترین حامی حقوق بشروهواداران  صلح با مخالفین میدانند وروی همین نقشه حمایت از حقوق بشر با ژست انسان مصلح  اما بصورت ریأکارانه درمجامع و گردهم آئی های حامیان دموکراسی و حقوق بشر حضور می یابند با اینگونه اظهارات هرچند ممکن است بصورت مقطعی بر قلوب مجروحی از وارثان شهدای حوادث پودرالتیام بخش و تسکین دهنده کاذبی را بپشانند اما نه میتوان به عنوان یک نهاد مشروع وبرخاسته ازاراده مردم بدان صحه گذاشت .اما حضرت امرالله خان بدان بسنده نکرده ضمن جستجوی علت العلل و بررسی تمامی عوامل پیدا وپنهان اینگونه جنایات رفتن کودکان افغان بویژه از شمال افغانستان که در زمان ریاست اش بر دستگاه امنیتی کشور به بهانه ای بازداشت کودکان که قرار بود به مدارس پاکستان انتقال یابند و در جلسه شش ونیم صبح از این عمل پولیس ستایش بعمل آمد چنین بیان کرد : دیروز پولیس کابل چندین تن از اطفال و نوجوانان زیر سن را که به تعلیمات به مدارس طالبانی انتقال میشدند توقف و به خانواده هایشان برگردانید. این حادثه مرا به یاد سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ انداخت. در آن سالها صد ها طفل افغانی را عمدتا از شمال هر هفته زیر عنوان تدریس دینی با خدمات لیلیه و پوشاک به پاکستان انتقال میدادند. وقتی رییس عمومی امنیت ملی بودم چندین مورد ازین انتقال ها را توقف دادم. موضوع در کابینه بحث شد که با این معضله چه برخوردی صورت گیرد. متاسفانه دولت وقت تصمیم گرفت که اجازه دهد اطفال بدون حضور والدین شان برای تدریس به پاکستان انتقال یابند. به عباره دیگر گفته شد که تربیت اطفال ربط به تصمیم خانواده دارد و نه دولت . اکثر این اطفال از خانواده های بی بضاعت بودند. اکنون وقتی من سوانح شماری از تروریستان و قوماندان های طالبان را در ولایات شمال مطالعه می کنم همان هایی اند که پانزده و شانزده سال قبل جهت تعلیم و تربیت تروریستی به کراچی و دیگر شهر های پاکستان برده شده بودند. اکثر قوماندان های بی رحم و تروریست طالبان که مردم را قتل نموده و هیچ نوع رحم بر تاسیسات و انسان این خاک ندارند همان هایی اند که در کراچی و دیگر شهر های پاکستان تعلیمات طالبانی و تروریستی دیده اند. هرچند ما بهای بی پروایی های سالهای گذشته را می پردازیم اما هنوز هم دیر نشده است و من تلاش خواهم کرد در ارتباط به انتقال اطفال بی بضاعت به مراکز طالبانی بیرون از خاک کاری نمایم. مهمترین کار ایجاد چارچوب حقوقی و قانون برای ممانعت آن خواهد بود……ملاحظه فرمودید که این سومین متفکرافغانستان چه کشف های می فرمایند ؟ به ، به خدایا سایه این متفکر استخباراتی را از سر مردم ما کم …

.با دریغ وتأسف که  نه میداند ویاهم فراموش کرده که وقتی دومین متفکرجهان حضرت اشرف غنی دامت برکاته برای اینکه بردیانت ومطالعات  دینی اش درجامعه عقب نگهداشته شده افغانستان فخر فروشی کند و طوری وانمود کند که گویا ایشان در علوم دینی به سطح وسیع مطالعاتی دارد از همین مدارسی که حضرت امرالله خان صالح آنرا مراکز تروریستی می خواند به عنوان مدارسی که برای یکسال تمام در پنج مدرسه کراچی و لاهور پاکستان درس سیرت النبی فرا گرفته است یاد می فرمایند .حضرت امرالله خان کسی که تازه به مقام جلادی رسیده است با ید بداند که چرا گناه شکست ها و غفلت های خویش را به گردن دیگران می اندازید و یادت باشد هرگاه خشمگین میشوی قبل از انجام هرکاری و نوشتن هر فرمانی تا ده بشمار و با تأمل بنویس که برای سلامتی وجود نازنین ات ضرری  نداشته باشد !

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا