گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » وقتی سرمایه در جهان وافغانستان فاجعه می آفریندچه باید کرد ؟
وقتی سرمایه در جهان وافغانستان فاجعه می آفریندچه باید کرد ؟

وقتی سرمایه در جهان وافغانستان فاجعه می آفریندچه باید کرد ؟

اگر صفحات تاریخ افغانستان را ورق بزنیم ، از زمان های که حافظه ی تاریخ کار می دهد تا امروز و به ویژه در چهل و چهار سال گذشته که ما خود به چشم سر همه چیز را مشاهده نمودیم، واژه واژه آن سرشار از کوه درد و رنج، و طوفانی از سیل خون بوده و است. ملت ما در طول تاریخ گاه برضد آن تجاوزگر و گه به خاطر رهائی از چنگ آن لشکرگشا رزمیدند ولی در آخر کار چند جنایت کار خود فروخته تخت و تاج ذلت بار جنایتکاران قبلی را احراز نمودند، نه کشور آزاد شد و نه هم ملت از سیاه روزی نجات یافت.         

 

          نخست اینکه با پیشرفت تخنیکی و نظامی سرمایه داری ، آزادی به معنی اختیار عام و تام کشور ها در امور داخلی، خارجی و اقتصادی معنی خود را از دست داده و باید از نو تعریف گردد. سرمایه در تمام جهان حکومت می کند و فاجعه می آفریند. کمتر در تمام قاره های زمین دولتی به نظر می خورد که در اتخاذ تصامیم از کشور های بزرگ سرمایه داری اخذ اجازه نه کنند. چهار دهه پیش ما به خاطر سرنگونی نوکران جنایتکار، وطن فروش و فرومایه روس جنگیدیم ، میلیون ها کشته دادیم، وطن ویران شد، از نگاه اقتصادی، فرهنگی، نظامی لطمه های جبران ناپذیری را متحمل گردیدیم و آخر کار هم یک گروه متشدد، وطن فروش، جنایتکار، تنگ نظر و تا آخرین حجره وابسته ی دیگر زمام امور را به دست گرفته         
و حتا جنایتکاران شناخته شده ای رژیم خلق و پرچم را نه تنها که عفو نمود، بلکه در کرسی های بالای دولتی جاگزین نموده و مصئونیت شان را تامین نمود. در تمام جنگ های آزادی بخش دو نیرو وجود دارد، یکی نیروی مردمی که سازنده و غلبه ناپذیر است و متشکل از انسان های که تمام هست و بود خود را برای وطن، آزادی تمامیت ارضی، نوامیس ملی و برقراری عدالت قربان می کنند ونیروی رهبری که اکثرن از طرف قدرت های خارجی ذی نفع مورد حمایت مالی ونظامی قرار گرفته ودرراس جنبش های مردی نصب می گردند. ملت برای هدفی که می جنگد، موتور آن بدست چند نفر معدودی است که جنبش را به جهت تامین منافع این اشخاص و باداران شان تحریف می کند. در جنگ مردم با روس ها و نوکران شان خود گواه هستیم که کثیف ترین انسان های جامعه رهبری جنبش را به دست گرفته و با خون ملت معامله نمودند و می کنند. امروز باز مقاومتی مردمی در گوشه و کنار کشور آغاز شده که رهبری آنرا اشخاصی وطن فروش، بی وجدان، معامله گر و فریب کار می خواهند به دست داشته باشند تا از این طریق بالای طالبان اعمال فشار نموده و دوباره به جاه و جلال خویش برسند. 
     در روز های گذشته و از روز اول به قدرت رسیدن طالبان از همه جنایتکاران فاسد و حتا از احمد مسعود شنیدیم که گفت با طالبان کدام مشکلی ندارند، اگر زمینه ی مشارکت آنها در حکومت همه شمول مهیا گردد. این ها واضح و آشکار می گویند که اگر طالبان آن ها را در قدرت دولتی شامل بسازند، مشکل دیگری باقی نمی ماند، ولی اکثریت ملت با همه گفتار و اعمال طالبان در تضاد بوده و حکومت طالبان را در مجموع نمی پذیرد. دلم برای آن جوانان سخت می سوزد که در عنفوان شباب از زندگی خود می گذرند تا چند جنایت کار شناخته شده که نه در گذشته و نه فعلن در پهلوی آن ها قرار دارند و در اروپا به عیش و عشرت مصروف هستند، دوباره از نعم مالی و جاه و جایگاه برخورد گردند. مبارزه با طالبان حتمی است، ولی با سیستم تفکر طالبی و این مبارزه باید هدف مند بوده و رهبری آن را جنایت کاران شناخته شده به دست نداشته باشند، ورنه همان “خرک و همان درک” است. به امید روزی که عدالت اجتماعی در این ملک بلا کشیده تامین گردد.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا