گـزیده اخبــار
خانه » اجتماعی » وزیرافغانی،کلچۀ عیدش پاکستانی
وزیرافغانی،کلچۀ عیدش پاکستانی

وزیرافغانی،کلچۀ عیدش پاکستانی

ده مزی عید کسی میفامه که میوۀ عیده خورده بتانه.

ده شب های عید زیر تانک شوی؛ مگرده بانک نروی.

اگه میخواهی نامزادیته ببینی، ده خانۀ خسر خوده دلدرد پرتو.

اگه میخایی نامزاد بازی کنی، خشوره خوب عیدی بتی خسره گولی خواب.

خانیش کودلی، کلچۀ عیدیش وزیری.

سکرتر شو، با وزیر برابر شو.

وزیر افغانی، کلچۀ عیدش پاکستانی.

خودش افغانی، لباسش ایرانی، کلچۀ عیدش پاکستانی، نامزادش انگلیسی.

میخواهی از کیک و کلچه عید سیر کنی، خانۀ روزه خور برو.

اگه میخایی از کلچه عید سیر کنی، یا خانۀ وزیر خاک فروش برویا خانۀ وکیل مخدر فروش.

غریب ها ده عید به خوردنش خوشحالی میـــــکنند، سرمــــایه دار ها به پوشیــدنش.

غریب ها ده عید محبت می دهند، سرمایه دار ها تیم.

دست های داماد کلچه می پالید، چشمایش نامزاد شه.داماد که سرمایه دار بود، نامزاد بازی آسان است.

کیک و کلچۀ داماد پخته؛ مگر خود داماد خام.

هم کیک و کلچه خام، هم دختر و بچه خام.

ده بیست هفتم نکاح کرد، ده سوم عید عروسی، ده پنجم عید خانیش بچه شد.

ده سوم عید عروسی کرد، ده پنحم بچه شد و نامش عیدی مامد جیت.

جوابی بنویسید

ایمیل شما نشر نخواهد شدخانه های ضروری نشانه گذاری شده است. *

*

بالا